سحرخیزی و نماز شب

حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری حفظه الله
مراحل سیر به سوی حقّ

باید از شب بهره برد و شروع را در شب قرار داد. طول روز، پرتنش و پر از اشتغال است. نفوس بیدارند، فتنه  ها بیدارند، همه جا شلوغ است، اشتغالات نفسانی زیاد است؛ نقشه ها و سیاست های بی رحمانه زیاد است؛ ولی شب، این طور نیست و خیلی می شود از آن بهره برد

چرا ما توفیق نماز شب را نداریم؟ چرا دل ما آن قدر سخت شده که نگران نخواندنش هم نمی شویم. خدا می داند که این، یک نوع بیماری است. چه برنامه ای در طول شبانه روز بیش از بیداری سحر و نماز شب می تواند خیر را به سمت ما سوق بدهد؟ چرا ما معادلاتمان به هم خورده است؟ چرا در تشخیصِ کیفیت و راه اندازه گیری محتوای معنوی میزان نداریم؟ چرا به آنچه در قرآن و روایات اهمیت داده شده، اهتمام نداریم؟ چرا از سلیقه و ذائقه تولید شده بر اثر علل و عوامل مختلف استفاده می کنیم؟ این مطالب، آسیب شناسی می خواهد. ما باید عزاداری کنیم برای دل مردگی مان که اهتمام به سحرخیزی ندارد، و وقتی این توفیق از دستش رفت، نگران نمی شود.

سیره گذشتگان در زمینه نماز شب
این مرکز خیر (سحرخیزی)، توفیقش از دست ما رفته است. مدتی است در این فکر هستم که چرا ما این قدر بی توجه یا بی توفیق شده ایم؟ در حالی که در نسل های قبل، حتی اهل بازار هم مقید به سحرخیزی بودند و واقعاً برای سحرشان زمانی را قرار می دادند.
در ملاقات اولی که مرحوم آیت الله قاضی; با مرحوم علامه طباطبایی; داشتند به ایشان گفته بودند: «پسرم! اگر خیر دنیا را می خواهی نماز شب، آخرت می خواهی نماز شب، هر چه می  خواهی نماز شب». و این واقعاً سفارش همه بزرگان است. این جمله را هم از مرحوم قاضی; نقل کرده  اند که ایشان در این باره فرموده اند:
اما نماز شب ؛ پس هیچ گاه چاره و گریزى براى مؤمنین از آن نیست. و تعجب از کسى است که مى خواهد به کمال دست یابد، در حالى  که براى نماز شب قیام نمى  کند. و ما نشنیدیم که احدى بتواند به آن مقامات دست یابد، مگر به وسیله نماز شب.(۱)
 بزرگان، این طور از داشته هایشان نگاهداری و نگاهبانی می کردند، و این سبک و  ذخیره را از بزرگان می گرفتند؛ به همین دلیل حوزه پر از خیر و برکت بود.بعضی آقایان می گفتند: هفتاد سال پیش، از نجف به قم آمدیم و شب را مهمان یکی از طلبه های مدرسه حجتیه بودیم. دیدیم یک ساعت به اذان صبح که شد یکی یکی چراغ حجرات روشن شد. ایشان می گفت: من هم بلند شدم، وضو گرفتم و به حرم حضرت معصومه۳ رفتم؛ دیدم در تمام مسجد بالاسر حضرت، طلبه ها مشغول نافله هستند.  
بالاخره، این حال غالب اهل حوزه بوده که به نسل های بعد هم خود به خود سرایت می کرده است.
الآن متأسفانه در مجامع گوناگون، ابزار مختلف آمده و همه را به خود مشغول کرده و همه رقم معادلات را به هم زده است؛ یکی با گوشی تلفن، یکی با تلویزیون و … ما اگر بخواهیم دنبال این سبک زندگی برویم، بیچاره خواهیم شد. همه توفیقاتمان و همه ذائقه معنوی ما را تغییر خواهد داد. ما باید در بین ۲۴ ساعت، یک زمانی خودمان را به اصطلاح چک کنیم؛ یک جایی باید از حیث معنوی تجدید قوا کنیم؛ یک جایی این میزانمان را استاندارد کنیم و این ارتباط مان را برقرار نماییم؛ یک جایی روح خودمان را تقویت کنیم. و چه وقتی بهتر از سحر؟ اگر سحر نباشد، در وقت دیگر، این ارتباط و تقویت، سخت می شود.

خاطره ای از مرحوم آیت الله بهاء الدینی
خدا آیت الله بهاء الدینی را رحمت کند؛ اواخر عمر ایشان بود که یک سفر با هم به اصفهان رفتیم. شب در منزل ابوی ما استراحت کردند. ایشان خیلی منظم بودند و همان اوایل شب، مثلاً ساعت ده، گفتند: «آقا ما باید استراحت کنیم». من هم پایین پای ایشان متکا گذاشتم؛ منتها خوابم نمی برد، به حسب اینکه اگر ایشان چیزی نیاز داشتند، بیدار باشم. شاید یکی دو ساعت خوابیدند و بعد بلند شدند و فرمودند: «ساعت چند است؟» گفتم: «دوازده». فرمودند: «یک ساعت دیگر وقت داریم». دوباره خوابیدند و بعد از یک ساعت بلند شدند و فرمودند: «ساعت چند است؟» گفتم: «آقا یک است». گفتند: «خیلی خوب آقا! بس است». آب آوردیم و وضو گرفتند و نشسته، نافله ای خواندند. نافله شان که تمام شد، فرمودند: «چای هست؟» چای درست کردیم و خوردیم.
حدود چهار ساعت به اذان بود که، نشستیم خدمت ایشان و ایشان صحبت کردند. آن قدر مجلس جالب و عالی ای بود که انسان احساس می کرد درک محضر ایشان، برکاتش خیلی بیشتر از عبادت فردی است.
مرحوم آیت الله بهاء الدینی; -مخصوصاً در اواخر عمرشان- روی بیداری سحر خیلی تأکید داشتند و خودشان هم از ساعت های بعد از دوازده و یک، خیلی بهره برده بودند. می گفتند: «بیدار شوید؛ هر چند نماز شب را نشسته بخوانید. بیدار شوید؛ هر چند صرفاً بیدار باشید [و نماز شب هم نخوانید]».
پدربزرگ ما، مرحوم حاج ملا باقر هم که آخوند کاشی را درک کرده بود و بسیار زاهد بود، عجیب به سحر ملتزم بود و برای آن، ارزش قائل بود. ایشان سحرهای عجیب و پربرکتی داشت.
اهمیت سحرخیزی از منظر قرآن کریم
در قرآن، آیات متعددی وجود دارد که به مسئله نماز شب سفارش می کند. شاید لطیف ترین مطلب، این آیه شریف باشد که بسیار زیبا فرموده است:
وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا؛(۲)
و پاسى از شب را [از خواب برخیز، و] قرآن [و نماز] بخوان! در حالى که [عبادتى] افزون براى توست. امید است پروردگارت تو را به مقامى ستوده برانگیزد!
در آیه دیگری در مورد برخی مؤمنان می فرماید:
تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ؛(۳)
پهلوهایشان از بسترها دور مى شود [و به پا مى خیزند و رو به درگاه خدا مى آورند] و پروردگار خود را با بیم و امید مى خوانند، و از آنچه به آنان روزى داده ایم، انفاق مى کنند.
در ادامه این آیه، در مورد نتیجه و اثر سحرخیزی تعبیری دارد که شاید این تعبیر با این حد از محتوا، برای هیچ عملی وجود نداشته باشد. آنجا که می فرماید:
فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِی لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْینٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یعْمَلُونَ؛(۴)
هیچ کس نمى داند چه پاداش هاى مهمّى که مایه روشنى چشم هاست براى آن ها نهفته شده است. این پاداش کارهایى است که انجام مى دادند.
همچنین در سوره مبارک مزمل می فرماید:
إِنَّ نَاشِئَهَ اللَّیلِ هِی أَشَدُّ وَطْئًا وَ أَقْوَمُ قِیلًا؛(۵)
در حقیقت عبادت شب، گامى سخت تر، و گفتارى پایدارتر است.
بی دلیل نیست که حضرت حق تعالی می فرماید:
نَجَّیْناهُمْ بِسَحَر؛(۶)
آن ها را در موقع سحر، نجات دادیم.

شب، خیلی برکات دارد. انسان موجودی  ناشناخته است. حرکت انسان باید از خودش آغاز شود و همه عوالم را تحت تأثیر بگذارد. ولی نقطه شروع، در وجود خود آدمی است و شب برای بیرون آمدن از تشتت و وابستگی ها، خیلی آرام تر و مناسب تر است. در روز؛ نفوس، تعلقات، کار، خستگی  ها، اشتغال قوه خیال به ابعاد و زوایای مختلف، تحریک قوای غضبی، همه هست؛ اما شب، جای آرامش است. باید از شب بهره برد و شروع را در شب قرار داد. طول روز، پرتنش و پر از اشتغال است. نفوس بیدارند، فتنه  ها بیدارند، همه جا شلوغ است، اشتغالات نفسانی زیاد است؛ نقشه ها و سیاست های بی رحمانه زیاد است؛ ولی شب، این طور نیست و خیلی می شود از آن بهره برد.
زلال و خلاصۀ شب، در سحر است. سحر، زمان و فصل نجات است. سحر، مایه خیر و برکت است. نگذاریم از دستمان برود؛ حتی به حداقل هایش. اگر یک ساعت می شود، خدا بدهد برکت؛ اگر نشد، نیم ساعت؛ نشد، بیست دقیقه. کسی که می  خواهد یک حرکتی به سمت خدای متعال شروع کند، بدون سحر و بیداری شب نمی شود، بدون انس با قرآن نمی  شود.

اهمیت نماز شب از نظر روایات اهل بیت
علاوه بر آیات، در روایات هم این مسئله مورد اهتمام اهل بیت: بوده است. آن قدر مسئله نماز شب مهم است که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمودند:
لَیْسَ  مِنْ  شِیعَتِنَا مَنْ  لَمْ  یُصَلِ  صَلَاهَ اللَّیْلِ ؛(۷)
از شیعیان ما نیست، کسی که نماز شب به جا نمی آورد.

باز از ایشان نقل شده که فرمودند:
عَلَیْکُمْ  بِصَلَاهِ اللَّیْلِ  فَإِنَّهَا سُنَّهُ نَبِیِّکُمْ وَ أَدَبُ الصَّالِحِینَ قَبْلَکُمْ وَ مَطْرَدَهُ الدَّاءِ عَنْ أَجْسَادِکُمْ؛(۸)
بر شما باد به نماز شب که این عمل، سنت پیامبر شما و رسم و ادب صالحانی بوده که قبل از شما بوده اند و دورکننده بیماری از بدن های شما می باشد.
نماز شب، بیماری های جسمی و روحی و حتی بن بست ها و گرفتاری ها را از انسان دور می کند و اساس همه خیرات است. هنگامی که از بعضی بزرگان برای رفع بیماری ها و بن بست ها راه چاره می طلبیده اند، می گفتند: «شما این تعهد را بکنید که سحر بیدار شوید و نافله شب بخوانید؛ رفع مشکلتان را ما تضمین می کنیم». این قضیه عزمی می خواهد و طلب توفیقی از حق تعالی.
 امیدواریم با احیای این سنت در زندگی هایمان به بالاترین و عالی ترین نصیب ها دست پیدا کنیم و این ارث را برای بچه هایمان باقی بگذاریم. اگر این سنت در زندگی ما باشد، بچه های ما دیگر مشکلی نخواهند داشت. اگر یاد بگیرند که سحر را باید بیدار شوند و یک ارتباط نافله ای ایجاد کنند، شما دیگر نگرانشان نباشید.

سیره اهل بیت (علیهم السلام) در مورد نماز شب
مسئله نماز شب، از مجربات امامیه (شیعه) است که آن را با هیچ چیزی عوض نمی کردند. شما سیره اهل بیت عصمت و طهارت: را نگاه کنید. در مورد رسول خدا -ذیل آیه اول و دوم سوره طه –آمده که حضرت به قدری در سحرها روی پاهای مبارکشان می ایستادند و عبادت می کردند و قرآن می خواندند که پاهای مبارکشان ورم می کرد۹ تا جایی که آیه نازل شد:
  طه * ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ  الْقُرْآنَ  لِتَشْقى * إِلَّا تَذْکِرَهً لِمَنْ یَخْشى؛ (۱۰)
طاها* قرآن را بر تو فرو نفرستادیم، تا به زحمت افتى* جز اینکه براى کسى که [از مجازات] مى  هراسد، یادآورى باشد.

آثار و برکات نماز شب
این نماز شب، از اصول شخصیتی انسان، از حاصل ایمانی انسان و از خیراتی که نصیب انسان شده یا بناست بشود، نگاهبانی می کند. نماز شب اهتمامی بوده که در روح مؤمن و شیعه، حیات می دمیده است. اگر انسان به سحرخیزی مقید باشد، بهره ای را در طول شبانه روزش احساس خواهد کرد، برکت و رشدی را احساس خواهد کرد، عصمتی را از ناحیه الهی احساس خواهد کرد.
با نماز شب خواندن و سحرخیزی، آلودگی ها، دل مردگی ها و بی توفیقی ها توسعه پیدا نمی کند. نماز شب خواندن، توفیقی است که اگر خدای متعال به کسی داد، در طول زمان، ضمانتی برایش هست، و یک نگاهبان و نوری برایش هست.
نماز شب در طول شبانه روز یک چراغ روشن در زندگی انسان، یک مرکز خیر، و منشأ توفیقات گوناگون می شود. هم برای جسم ما، هم برای روح ما، هم برای رزق ما، هم برای  علم ما، هم برای بهره وری از عمر ما، این چراغ روشنی است.
در روایاتی که درباره تقسیم رزق آمده است، از سحر تا طلوع آفتاب بهترین زمان برای جلب رزق معرفی شده است. این روایات، بسیار قابل توجه است.(۱۱) این ها را اهمال نکنیم و رزق خودمان را با خواب صبح نبندیم. از اذان صبح تا طلوع آفتاب، وقت حساسی برای تحصیل رزق معنوی و مادی است که نباید آن را با خواب از بین ببریم. البته مدتی هم استقرار و استمرار می خواهد. تازه متوجه می شویم برکات سحر تا صبح چقدر است و واقعاً رزق در همان ساعات تقسیم می شود.

تأثیرات جسمی نماز شب
در وسائل الشیعه مرحوم شیخ حر عاملی بابی را در مورد نماز شب و برکات آن طرح کرده است. ان شاء الله دوستان سفارش های مؤکدی را که در این زمینه آورده است بیشتر دقت می کنند. از امام صادق۷ نقل کرده که فرمودند:
قِیَامُ اللَّیْلِ مَصَحَّهُ الْبَدَنِ  وَ رِضَا الرَّبِّ وَ تَمَسُّکٌ بِأَخْلَاقِ النَّبِیِّینَ وَ تَعَرُّضٌ لِرَحْمَتِهِ؛(۱۲)
سحرخیزی، باعث سلامت بدن و راضی شدن پروردگار و تمسک جستن به اخلاق انبیاء و قرار گرفتن در معرض رحمت الهی است.
نماز شب، حتی برای بیماری و جسم انسان هم مؤثر است. برای مقابله با توسعه روزافزون بیماری ها، در قرآن و از ناحیه اهل بیت عصمت و طهارت: درمان های گوناگون بوده است. این بزرگوران برای آسیب هایی که به جسم و روح انسان می رسد؛ در طبقات مختلف، ارائه درمان می کردند. بخشی از آن درمان گری ها  با همین اعمال، مانند نماز شب بوده است. در این روایت، امام صادق۷ صریحاً می فرمایند که نماز شب، باعث صحت بدن می شود. شما تجربه کنید و ببینید نماز شب چقدر از افسردگی ها و اضطراب ها را کم می کند. اضطراب ها و نگرانی هایی که خود، منشأ بیماری های دیگر هستند.
 ما برای درمان جسممان، می توانیم از راه های مختلف درمانی استفاده کنیم. یکی از آن ها، پزشک است؛ اما خیلی از راه های طولانی پزشکی، با یک روش ساده معنوی قابل مقایسه نیست. راه های معنوی، راه طولانی پزشکی را خیلی نزدیک می کند؛ البته این صحبت به معنای این نیست که راه پزشکی کلاً کنار گذاشته شود.
در مشکلات، راه های نزدیکی از ناحیه اهل بیت عصمت و طهارت: ارائه شده است. گاهی انسان می بیند افرادی با صدق، در سن نود سالگی و هشتاد سالگی، چون ملتزم به سحرخیزی بوده اند و یک گام از بیداری سحرشان عقب نشینی نمی کردند، با صحت و عافیت، تمام روزه هایشان را می گیرند. انسان می بیند چقدر این ها با این التزام بهره برده و زندگی شان برکت پیدا کرده است.
بیداری سحر، حتی در صحت جسم، تأثیر بسزایی دارد. این را نمی شود نادیده گرفت. فقط یک التزام می خواهد. انسان شروع کند تا ببیند چقدر برکات نصیبش می شود؛ عمر طولانی، صحت جسم، فراوانی رزق، از آثار نماز شب است.
چرا ما گاهی دویدنمان دنبال ابزار مادیِ رزق، بیشتر است از ابزارهای معنوی که قرآن و روایات ارائه می کنند؟ همین است که راه ما را دور، و ما را بیچاره کرده است. کاری کرده که شب و روز بدویم؛ ولی حاضر نباشیم به آن راهکاری که اهل بیت عصمت و طهارت و قرآن ارائه می دهند، اهتمام داشته باشیم. حاضر نباشیم ساعتی را در سحر، حتی برای به دست آوردن رزق خودمان، ذخیره کنیم.
گاهی به دلیل توفیق پیدا نکردن برای ارتباطی در سحر، روزانه مجبور می شویم چقدر بدویم. متأسفانه حاضریم آن دویدن را انجام دهیم؛ اما برای این کار برنامه ریزی نمی کنیم. این، بیچارگی بزرگ و یک نوع بیماری است. یک نوع مسمومیت است که ذائقه معنوی ما را از بین برده و عبادات به نظرمان گوارا نمی آید. خیلی باعث تأسف و تأثر است که تا ساعت دوازده یا یک شب و گاهی هم بیشتر، راحت می نشینیم؛ اما هنگام سحرخیزی که می شود، خوابمان می برد. این، بیماری شدیدی است.
بیداری در آن وقت و خود را در معرض رحمت الهی قرار دادن، در زندگی انسان خیرات می آورد؛ حتی برای فرزندان انسان. خانه ای که در آن، بیداری سحر وجود دارد، خانه ای که در آن در اول وقت، اذان گفته می شود، خانه ای که در آن نافله شب خوانده می شود، برکاتش زیاد است.
گاهی خدای متعال توفیق می دهد و برخی مردم با این مراکز خیر ارتباط برقرار می کنند و بهره  فراوانی را می برند؛ چه از حیث جسمی، چه از حیث روحی، چه از جهت شخصیتی، چه از جهت تأمین آینده و مشکلات. گاهی برای یک بن بستی که در زندگی پیش آمده، مدت های طولانی باید انسان صدمه بخورد، تا برطرف شود؛ اما با یک سحر، قضیه اش حل می شود. اگر این کار را می کردیم، مشکلاتمان هم کمتر بود. ما نباید این فرصت را نادیده بگیریم. لازم است یک برنامه جدیدی برای به دست آوردن این توفیق داشته باشیم. اگر سحرخیزی داریم، آن را بیشتر کنیم و اگر نیست، حداقل هایش را به دست آوریم.
------------------------------------
پی نوشت ها:
۱. نامه  هاى عرفانى، على محمدى، قم، معارف، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۳.
۲ . سوره اسراء: ۷۹.
۳ . سوره سجده:۱۶.
۴ . سوره سجده: ۱۷.
۵. سوره مزمل:۶.
۶ . سوره قمر: ۳۴.
۷ . وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، قم، آل البیت:، اول، ۱۴۰۹ق، ج ۸، ص۱۶۲.
۸ . من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۳ ق، ج ۱، ص۴۷۲.
۹ . البرهان، سید هاشم بحرانى، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۶ق، ج ۳، ص ۷۴۸.
۱۰ . سوره طه ۳-۱.
۱۱. وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۴۶۰.
۱۲. همان، ج ۸، ص ۱۵۰.
------------------------------------
منبع:چشمه زلال

 

Share