در تمام کارها ان شاءالله بگوییم

ابوذر کاظمیان
ان شاءالله

در دنیایی که ما زندگی می کنیم و بنابر اعتقادات دینی ما که برگی از روی درخت نمی افتد مگر به اذن خداوند «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلاَّ هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ في‏ ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ کِتابٍ مُبينٍ [انعام/59] کلیدهای غیب، تنها نزد اوست و جز او، کسی آنها را نمی داند. او آنچه را در خشکی و دریاست می داند، هیچ برگی (از درختی) نمی افتد، مگر اینکه از آن آگاه است و نه هیچ دانه ای در تاریکی های زمین ، و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار [در کتاب علم خدا] ثبت است.»  و اینکه ما در مقابل خداوند فقیر بوده و او غنی مطلق است، «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَي اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَميدُ [فاطر/15] ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است!»، پس باید تمام امور بدست او انجام گیرد و  همانطور که خداوند در قرآن می فرماید: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَليمٌ [حدید/3] اوست اوّل و آخر و ظاهر و باطن، و او به هر چيزى داناست.»
بر همین اساس در هرکاری باید از او استمداد خواست و از او کمک بجوییم.

گفتن ان شاءالله
امام صادق(علیه السلام) در روایتی می فرمایند:
«أَمَرَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع بِكِتَابٍ فِي حَاجَةٍ فَكُتِبَ ثُمَّ عُرِضَ عَلَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ فِيهِ اسْتِثْنَاءٌ فَقَالَ كَيْفَ رَجَوْتُمْ أَنْ يَتِمَّ هَذَا وَ لَيْسَ فِيهِ اسْتِثْنَاءٌ انْظُرُوا كُلَّ مَوْضِعٍ لَا يَكُونُ فِيهِ اسْتِثْنَاءٌ فَاسْتَثْنُوا فِيهِ [1] مرازم بن حكيم گويد: حضرت صادق (عليه السلام) دستور فرمود براى كارى نامه‏اى بنويسند، پس آن نامه نوشته شد و بنظر آن حضرت رساندند و در آن نامه‏ «ان شاء اللَّه» ننوشته بودند، فرمود: چگونه اميد داريد كه اين كار بپايان برسد (و انجام شود) با اينكه‏ «ان شاء اللَّه» در آن نيست؟ بنگريد هر كجا كه‏ «ان شاء اللَّه» ندارد در آن بنويسيد.»
امام صادق(علیه السلام) در این روایت می فرمایند که تمام کارها را باید منوط به خواست خداوند شود و هر زمانی که می خواهیم کاری را در آینده انجام دهیم یا وعده دهیم، ان شاء الله را ذکر کنیم.
این روایت برگرفته شده از آیه ی23 و 24 سوره کهف است که خداوند می فرماید:
«وَ لا تَقُولَنَّ لِشَيْ‏ءٍ إِنِّي فاعِلٌ ذلِكَ غَداً اِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ وَ اذْكُرْ رَبَّكَ إِذا نَسيتَ وَ قُلْ عَسى‏ أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً [کهف/23، 24] هرگز مگوى: فردا چنين مى‏كنم، مگر خداوند بخواهد. و چون فراموش كنى، پروردگارت را به يا دآر و بگو: شايد پروردگار من مرا از نزديك‏ترين راه هدايت كند.»
در شآن نزول آیه مذکور گفته اند: «عده ای از مشرکان خدمت حضرت رسول(صلی الله علیه و آله) رسیده و سوالاتی را مطرح کردند. حضرت بدون آنکه ان شاءالله بگویند، گفت: فردا پاسخ آن را خواهم داد. مدتی وحی نازل نشد، پس از نزول وحی، پیامبر علت تاخیر را جویا شدند. جبرئیل گفت: چون ان شاءالله نگفتی وحی با تاخیر نازل شد. [2]
لذا این داستان می تواند درسی برای همه ی ما باشد، زیرا پیامبر با آن عظمت و بزرگی خود وقتی ان شاءالله نگفتند کارشان به تعویق افتاد و ما باید با درس گرفتن از این داستان در تمام کارهایی که در آینده می خواهد اتفاق بیفتد یا وعده می دهیم ان شاءالله بگوییم.

فلسفه گفتن ان شاءالله
1ـ مدد جستن از خدا
وقتی بنده ی خدا در مورد کاری ان شاءالله می گوید در حقیقت از توان و قدرت پروردگار مدد می خواهد.
2ـ دوری از غرور
کسی که در کارها به یاد خداست و همه ی امور را به اراده و مشیت پروردگار پیوند می زند، هرگز به غرور و تکبر دچار نمی شود.
3ـ اظهار ادب در پیشگاه خدا
با بکار بردن واژه ی ان شاءالله، مراتب اخلاص و ادب را در محضر خداوند اعلام می کنیم و اذعان به این می کنیم که خدایا! من در برابر تو چیزی نیستم و هرچه هست تویی.
4ـ طلبکار نشدن طرف مقابل
اگر در صحبت ها ان شاءلله بگوییم، مخاطب صددرصد به انجام خواسته اش امیدوار نمی شود و چنانچه به هر علتی کار انجام نشد، طلبکار نخواهد بود.

در نتیجه:
وقتی ما می دانیم تمام کارها بدست خداوند است، اوست که اول و آخر تمام کارهاست و ما هم نسبت به او فقیر هستیم پس کارهیمان را هم به او منوط کنیم به و سیله ی گفتن «ان شاءالله».

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[1]. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج2، ص673.
[2]. آیت الله مكارم شيرازى،  تفسير نمونه، انتشارات دار الكتب الإسلامية، چاپ اول، 1374ش، ج12، ص386ـ384.

Share