حدیث پیوند عالِم و عامّه/بخش اول
در گذر زندگی و منش آقا مجتبی تهرانی
1. فقیه زاده ای اهل معرفت
مجتبی کَلهُر تهرانی(1316-1391) استاد مشهور اخلاق و مرجع تقلید ایرانی و مدرس حوزه های علمیه تهران(مانند مدرسه مروی) بود. پدر ایشان مرحوم آیت الله میرزا عبدالعلی تهرانی، از شاگردان مرحوم شیخ عبد الکریم حائری یزدی، فقیهی مجاهد و عارفی سترگ بود که در زمان تاریک حکومت پهلوی اول، با همراهی و رفاقت مرحوم آیت الله شاه آبادی بزرگ، به اقامه جماعت در مسجد جامع بازار تهران مشغول بود و در امر تربیت نفوس مستعد و راهنمایی سالکان اهتمام ویژه داشت. آیت الله مجتبی تهرانی، طبق رسم تمامی خاندان های علم و معرفت، تحصیل در علوم دینی و اشتغال به علوم حوزوی را از دوران کودکی آغاز کرد و در امر تحصیل علوم، جدیت فوق العاده ای داشت. ایشان با هدایت و ارشاد والد بزرگوار خود، برای مدت چهار سال به مشهد مقدس مهاجرت کرد و در سایه الطاف حضرت علی بن موسی الرضا(ع) مشغول به گذراندن سطح شد و از محضر اساتید برجسته ای چون ادیب نیشابوری بهره برد. سپس به قم مهاجرت کرد تا در حوزه نوپای آن دیار، که به تازگی تمامی اهل علمِ جهان تشیع را به سوی خود جذب می کرد، حضور یابد و سطوح عالی دروس حوزوی را نیز به اتمام برساند. وی با جدیت و پشتکار بسیار، دروس سطح را به سرعت تمام کرد و در سنین نوجوانی به محضر علمی بزرگانی چون امام خمینی(ره)، مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، آیت الله العظمی گلپایگانی و مرحوم علامه طباطبایی راه یافت. در جدیت و پشتکار وی همین نکته کافی است که در زمانی که مشغول به دروس سطح بود، دو مرتبه تمام «وسائل الشیعه» را مطالعه کرد تا برای شرکت در درس خارج آماده شود. وی با نبوغ و پشتکاری که از خود نشان دادند، در جوانی به درجه رفیع اجتهاد رسیده و به زودی توانستند از نزدیکان و خصیصین حضرت امام(ره) قرار گیرند. مقبولیت علمی وی نزد استاد خویش، به اندازه ای بود که امام(ره) به طلبه خوش فکر و جوان خود اجازه داد تا تقریرات و نوشته جات درس بیعشان را جمع آوری کرده و به صورت یک اثر مستقل منتشر کند. وی در همین ایام، کتاب مکاسب محرمه امام(ره)، همچنین دو جلد «رسائل اصولی» را تنظیم و منتشر کرد. با آنکه هنوز مدت زیادی از استفاضه این طلبه فاضل و جوان از محضر زعیم عالم تشیع، آیت العظمی بروجردی نگذشته بود، این مرجع کم نظیر رحلت کرد و بار هدایت امت را به دوش خلف صالح خویش چون امام خمینی(ره) نهاد. حال که امر خطیر مرجعیّت متوجّه امام شده بود، ایشان شاگرد فاضل خود، یعنی مجتبی تهرانی را مأمور به جمع آوری فتاوا و تنظیم اولین نسخه از رساله عملیه و مناسک حجّ خویش گردانید که در همان ایام به چاپ رسید و در دست مقلّدان قرار گرفت. وی برای انجام این امر مهم، ضمن بهره گیری از دست نوشته های متعدد استاد خویش، با ایشان هم بحث شد و رساله ای دقیق و علیم آماده کرد که بعدها جزو دقیق ترین رساله های منسوب به امام خمینی(ره) مطرح شد. همه این امور در زمانی اتفاق افتاد که هنوز کمتر از 25 سال از عمر شریف استاد می گذشت.
وی علاوه بر یادگیری فقه و اصول در محضر استاد بی بدیل خود، چندین سال نیز از مشرب اخلاقی و عرفانی آن عارف کامل و عالم ربانی سیراب شد و با دیدگاه های اجتماعی و سیاسی امام امّت به خوبی آشنا شد. این استضائه از خورشید حیات بخش امام و دیگر اولیای الهی ادامه داشت تا آنکه جرقه های بیداری اسلامی ملت ایران زده شد و امام خمینی(ره) از کشور تبعید شد. بعد از این واقعه دردناک، آیت الله تهرانی نیز سه سال بعد، به نجف رفت تا هم سیر معنوی خود را در سایه فیوضات امیر المؤمنین(ع) و دیگر ائمه هدی تکمیل کند و هم از تربیت استاد خویش بی بهره نماند؛ اما این معیت زیاد طول نکشید و امام(ره) به وی امر کردند که به ایران برگشته و در تهران حضور داشته باشند؛ لذا مجتبی تهرانی در سال 1349 به زادگاه خود بازگشت و به کارهای مهم و بر زمین مانده مشغول شد.
آیت الله تهرانی از زمان بازگشت به تهران، تا پیروزی انقلاب شکوهمند امامت و ولایت در ایران، ضمن اقامه جماعت در مسجد جامع بازار، تدریس سطوح عالی خود را در مدارس علمیه تهران آغاز کردند و تربیت و هدایت جوانان انقلابی را به دست گرفتند. از جلسات بسیار محرمانه با برخی انقلابیون فعال گرفته تا جلسات عمومی اخلاق که در برخی مقاطع زمانی به دلیل ممانعت حکومت جور، تعطیل می شد، همچنین حضور در بازار تهران و هدایت و رهبری مردم کوچه و بازار، از اهم فعالیت های وی پیش از انقلاب بود. حضور عادی ایشان در تهران و فعالیت های مخفی ایشان در راهنمایی و رهبری مجاهدان انقلابی، آن قدر مفید و مؤثر بود هنوز هم برکات آن در میان اهالی تهران، باقی و جاری است که بعد از مدت ها سر تأکیدهای امام مبنی بر مراجعت وی به تهران را روشن ساخت. عنایت ویژه امام(ره) به تهران موجب شد که استاد، تا امروز در عاصمه جهان تشیع بماند و نعمتی بی بدیل برای اهل این دیار باشد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز ولایت و زعامت روح الله، همچنین با توجه به سوابق درخشان و مراودات تهرانی با امام امت، انتظار می رفت که وی یکی از مسئولان نظام اسلامی شده و گوشه ای از بار این انقلاب را به دوش بکشند؛ اما بنا به فرموده خودش با دعا به درگاه خدای متعال و توسل به حضرات معصومین(ع) خود را از قبول مسئولیت های آشکار کنار کشید و با حضور در صحنه نیروسازی برای انقلاب همچنان به صورت گمنام و مؤثر به تربیت نیروهای جوان و کارآمد برای انقلاب اسلامی پرداخت؛ لذا جلسات درس خارج وی مملو از طلاب سطوح عالی بود که برای انجام وظیفه به تهران آمده بودند و از فضای علمی قم فاصله داشتند. این جلسات آن قدر مفید و کم نظیر بود که بسیاری از فضلا را به خود جذب کرد و حسرت دوری از فضای علمی قم را به رضایت و شکرگزاری شرکت در این جلسات علمی تبدیل کرد. بدیهی است که درس خارج فقیه متتبعی که به فرموده خویش، بیش از 30 مرتبه کتب اربعه را مرور کرده و اغلب عبارات آن را در ذهن حاضر دارد، پُر از نکات دقیق و بدیعی خواهد بود که کمتر نصیب اهل علم شده است. از طرفی دیگر، جلسات عمومی اخلاق و معارف اسلامی که قبل از انقلاب نیز برپا بود و از سال 1356 به طور منظم و هفتگی دایر می شود، مأمن بی نظیری برای بسیجیان مخلص روح الله و سکوی پرشی برای دلدادگان و حیات یافتگان انقلاب اسلامی بود که تازه از زیر یوق جهالت ستم شاهی رهایی یافته و به نور حکمت الهی منور گشته بودند و بی صبرانه و مشتاقانه به دنبال معارف عمیق اسلام بودند.
این مرجع تقلید جهان تشیع، با جدیّت و پشتکار بسیار، دروس سطح را به سرعت تمام کرد و در سنین نوجوانی به محضر علمی بزرگانی چون امام خمینی، مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، آیت الله العظمی گلپایگانی و مرحوم علامه طباطبایی راه یافت. ایشان با نبوغ و پشتکاری که از خود نشان دادند، در جوانی به درجه رفیع اجتهاد رسیده و به زودی توانستند از نزدیکان و خصّیصین حضرت امام قرار گیرند. ایشان علاوه بر یادگیری فقه و اصول در محضر استاد بی بدیل خود، چندین سال نیز از مشرب اخلاقی و عرفانی آن عارف کامل و عالم ربّانی سیراب گردید و با دیدگاه های اجتماعی و سیاسی امام امّت به خوبی آشنا شد.
ایشان در روز سه شنبه 12 دی ماه 1391 در سن 75 سالگی درگذشت. او در میان مردم زیست، رنج مردم را چشید و بربلندای دست تهرانی ها به بهشت برین شتافت.
2. چهل سال تعلیم اخلاق
شخصیت ذی وجوه حاج آقا مجتبی تهرانی(ره) عمیق تر از آن است که به این زودی ها «کشف» شود. روزهایی کمی پیش از این، رسانه ها و پیام ها مشحون از توصیف ایشان به عنوان «معلم اخلاق» بوده است، ایشان مردم را با رفتار، نه با زبان و نه با شعار و ادا به فضائل اخلاقی دعوت می نمودند.
کلامش از دل بود و مهمان دلها می شد. نصیحت نمی کرد و می آموخت. «راه راست» را پیش و بیش از وعظ و خطابه با عمل نشان می داد؛ و در حالی که بسیاری از روحانیون گرفتار شهرت و شعار و مصلحت شده اند، به معنای حقیقی «عالِم عامل» بود. می توان ادعا کرد «اخلاق محمدی» رمز محبوبیت ایشان بود.
حاج آقا مجتبی(ره) مردم را همان گونه که هستند و می اندیشند، دوست می داشت و خود را از طبقه ممتاز و متفاوتی نمی دانست. با مردم و برای آن ها زیست و باورشان می داشت. در برابرشان زبان تحکم نداشت و به غایت مهربان و خیرخواهشان بود. دین و دنیای مردم هر دو برای ایشان مهم بودند. اعتنای به خواست ها و حقوق مردم از یک سو و دلتنگی از مشکلات و ناهنجاری های جامعه، به خصوص جوانان از سوی دیگر، دعا و دغدغه همیشگی ایشان بود. در روحانیت ایشان، غضب بر مردم معنا نداشت. چنین بود که اگر کسی با کوهی از غصّه و حتی برای اولین بار پای منبر ایشان می نشست؛ پایان جلسه، سبکبال و آرام و امیدوار رهسپار می شد. برای هر که یکبار راهی جلسه حاج آقا می شد، دل کندن از ایشان محال بود. چه بسیار جویندگان معرفتی که رمضان هر سال فقط به عشق احیای حاج آقا مجتبی از گوشه گوشه عالم خود را به مسجد جامع بازار تهران می رساندند. در میان علما کمتر کسی با عوام سخن می گوید و در میان عوام کمتر کسی به سراغ علمای اعلام می رود. در میان علمای تهرانی کمتر کسی مانند حاج آقا مجتبی تهرانی تلاش کرد تا در نسل های دهه 30 تا 60 جنبشی اخلاقی اسلامی خلق نماید. هر روز صبح زود دو درس کوتاه و پرمایه در مدرسه مروی، هر روز ظهر و عصر نماز جماعت در مسجد جامع بازار، هر چهارشنبه یک درس اخلاق، هر ماه رمضان سی شب منبر، هر ماه محرم یک دهه منبر. مجالس اخلاق حاج آقا مجتبی تهرانی از سالیان دور یکی از محافل و مجالس بی نظیر شهر تهران بود که برای شهروندان تهرانی مایه برکت بسیار بوده و بسیاری از مردم کوچه و بازار نیز توفیق بهره جستن از آن را داشته اند و جوانان علاقمند به عرفان و اخلاق جذب این جلسات بوده و به پرورش روح خود می پرداختند. زبان آیت الله، آمیزه ای از زبان کاسب و کارگر تا دانشجو و ملا بود. کلمات را به خوبی می شناخت و از کاربرد اصطلاحات روز با رعایت ظرافت ابایی نداشت. چه بسیار می گفت که بیشترین تلاش را برای ساده کردن و همه فهم کردن مفاهیم بلند عرفانی کرده است. در میان همگنان از همه منظم تر سخن می گفت. بسیار دقیق از جریان اصلی گفتار به حاشیه ای مناسب می رفت و با ظرافت تمام حاشیه و متن سخن را دوباره پیوند می زد. تلاش و ایستادگی ایشان بر حوزه اخلاق عملی و استواری بر آفرینش یک جنبش اخلاقی فرهنگی طی دهه های گذشته، بهترین سند برای اثبات موقعیت شناسی و درک درست ایشان و البته استاد دردانه شان حضرت امام خمینی(ره) از تهدیدهای پیش روی انقلاب اسلامی است.
3. یادگارهایی از تعلیمات حاج آقای تهرانی(ره)
دروس معنوی استاد تهرانی و اخلاق نظری ایشان، انتزاعی متعارف نیست و نیز باز گفت تقلیدی اخلاق فلسفی و یونانی نمی باشد؛ هم چنین تعلیمات سلوکی ایشان با عرفان مسلکی نسبتی ندارد؛ زیرا دروس استاد، آمیزه ای از اخلاق نبوی و عرفان نبوی است که با اتکا به نطق اجتهاد از زلال آیات و روایات برگرفته و با رعایت نیاز نسل امروز، سامان یافته و از جویبار لسان ایشان در کام تشنه طالبان سلوک الی الله فرو می ریزد.
فطوبی لهم ثم طوبی لهم
هنیئا لا رباب النعیم نعیمهم
گفتنی است، مجموعه مباحث چندین ساله اخلاق و عرفان معظم له، تاکنون بیش از دو هزار درس شده است و ایشان از سر لطف و حسن ظن آن ها را در اختیار برخی اساتید که از شاگردان ایشانند، نهاده و منتشر شده اند؛ و از این مباحث، حدود دوازده جلد با عنوان اخلاق الاهی تدوین و نیز از مباحث عرفانی که به عنوان سیر و سلوک بوده، هشت جلد تنظیم و تدوین گشته است.
یکی دیگر از کتاب های ارزشمند استاد، کتاب سلوک عاشورایی است. موضوع کتاب مجموعه مباحث کتاب های سلوک عاشورایی آقای مجتبی تهرانی است که توسط مؤسسه پژوهشی الهدی، دفتر حفظ و نشر آیت الله مجتبی تهرانی منتشر شد. کسانی که هر ساله در ایام محرم پای منبر ایشان بوده اند، از عمق و نفوذ سخنان ایشان در مورد واقعه و فلسفه عاشورا خبر دارند. این کتاب، خلاصه ای از مباحث مطرح شده توسط ایشان است که در ایام محرم و صفر سال های اخیر در جلسات عمومی ایراد شده است.
آثار برجسته آن فقیه اخلاقی گنجینه بی نظیری از معارف اخلاقی و تربیت دینی است که راهگشای شیفتگان معنویت و سلوک خواهد بود.
منبع مقاله: ماهنامه دین، شماره 185، اسفندماه 1391
افزودن دیدگاه جدید