افتخار آفرینی اصحاب یمنی امام حسین(علیه السلام) در کربلا
یاران یمنی امام حسین(علیه السلام) در کربلا افتخاری آفریدند که مُهر افتخار آن إلی الابد در پیشانی مردم یمن باقی ماند. آنها سوار بر کشتی نجات حسین(علیه السلام) از طوفان بلایا عبور کردند و به درجاتی رسیدند که بسیاری از خوبان بشر در در حسرت آن به سر می بردند.
یمن سرزمین مبارکی است که در این سالیان اخیر مورد تاخت و تاز دشمنان اسلام مخصوصاً دشمنان شیعیان قرار گرفته است و اکنون هر نقطه از آن تبدیل به قتلگاهی خونین شده است.
یمن کشوری است که در جنوبی ترین ناحیه شبه جزیره عربستان قرار دارد و در دوران باستان به این منطقه عربستان خوشبخت می گفتند. در عهد پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) اسلام وارد یمن شد و اندک اندک تمامی این سرزمین را فرا گرفت. در آن دوران حاکمیت یمن بر عهده ایرانیان بود. بعد از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) حذیفة بن یمان صحابی معروف پیامبر(صلی الله علیه وآله) حاکم یمن شد.
اهل یمن از یاوران انبیاء(علیهم السلام)
مردم یمن حتی در طول تاریخ بشریت از جلوداران صف لشکر حق علیه سپاه باطل بودند و همواره از انبیاء و رسولان(علیهم السلام) هواداری می کردند تا جایی که اولین قومی بودند که دعوت حضرت ابراهیم برای حج خانه خدا را اجابت کردند. در جلد 4 اصول کافی شیخ کلینی روایتی از امام باقر یا امام صادق(علیه السلام) نقل می کند:
إِنَّ إِبْرَاهِیمَ أَذَّنَ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَحُجُّوا هَذَا الْبَیْتَ ... وَ کَانَ أَوَّلُ مَنْ أَجَابَهُ مِنْ أَهْلِ الْیَمَن یعنی ابراهیم علیه السلام مردم را به حج دعوت کرد و فرمود: ای مردم من ابراهیم خلیل الله هستم. خداوند به شما فرمان میدهد که حج این خانه (کعبه) را به جا آورید... اولین کسانی که دعوت ابراهیم را اجابت کردند گروهی از یمنی ها بودند.
همچنین ابن عباس روایت میکند که هر گاه پیامبر صلی الله علیه و آله با جمعی یمنی برخورد میکردند، میفرمودند: مَرحَبا بِرَهط شُعَیب و أحبارِ مُوسى؛ آفرین بر خویشاوندان شعیب و دانشمندان شایسته موسی.[1]
کمیل، یار یمنی امیرالمؤمنین(علیه السلام)
از سوی دیگر ورود شیعه و استقرار آنها در یمن به زمانهای قبل یعنی صدر اسلام باز می گردد. قبیله «هَمدان» که از قبایل معروف عرب هستند ساکنان یمن و از اهالی این دیار بوده اند و گرایش ایشان به تشیع و زعامت امام علی (علیه السلام) در عصر آن حضرت و قرار گرفتن آنها در جرگه یاران با وفای آن حضرت خود دلیل حضور مداوم شیعیان تا به امروز در یمن است که از معروف ترین آنها می توان به کمیل بن زیاد اشاره کرد که دعای منسوب به او برای شیعیان بسیار نام آشناست.[2]
وفاداری مردم یمن به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) همواره ادامه داشت تا جایی که عده ای از این بزرگواران در صف شهیدان کربلا قرار گرفتند که در ذیل به معرفی برخی از این بزرگواران می پردازیم:
بُرَیر بن خُضَیر هَمْدانی مِشْرَقی منسوب به مِشرَق، شاخه ای از قبیله هَمْدانِ یمن است؛ او که از خاندان بنی مشرق از قبیله هَمْدانِ و ساکن کوفه بود از شیعیان و ارادتمندان اهل بیت (علیهم السلام) و از تابعین امیرالمؤمنین (علیه السلام) محسوب می شد. همراهی او با اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و از طرفی روح پاک و بزرگوارش محبتی از جانب خدا بود که او را هم ردیف بهترین اصحاب اهل بیت (علیهم السلام) قرار داد. لذا هنگامی که خبر حرکت کاروان امام حسین (علیه السلام) از مدینه به سوی مکه را شنید، خود را به سرعت به حضرت در مکه رساند و در نهایت روز عاشورا به فیض شهادت رسید.
شهیدی که نامه مسلم را تحویل امام حسین(علیه السلام) داد
عابس بن ابی شبیب شاکری، یا عابس بن شبیب شاکری، از یاران امام حسین(علیه السلام) و شهیدان کربلا و اهل قبیله بنی شاکر از قبیله بزرگ بنی همدان بود. او از مشاهیر کوفه بود و گفته اند در سخنوری و خطابه توانایی بسیاری داشته و اهل تهجد و عبادت بوده است. همان طور که اشاره شد، قبیله «هَمدان» که از قبایل معروف عرب هستند ساکنان یمن و از اهالی این دیار و دوستدار امیرالمؤمنین(علیه السلام) بوده اند. او در جنگ صفین در کنار امیرالمؤمنین(علیه السلام) با دشمنان به مبارزه برخواست.[3] . او همان کسی بود که نامه مسلم را مبنی بر وفاداری اهل کوفه به امام حسین(علیه السلام) را به حضرت رساند. عابس نماز ظهر را با امام خواند و بعد از ظهر به میدان نبرد رفت و به فیض شهادت رسید.
عَبدُالرحمن بن عَبدالله اَرحَبی یکی از فرزندان «ارحب»، حنظله ابن سعد(اسعد) شبامی و ابو ثمامه صائدی که نژادشان همدانی بود از جمله شهیدان کربلا بودند.
شهیدی که خبر وقت نماز را به امام حسین(علیه السلام) داد
ابوثمامه از اصحاب امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) که در همه جنگ های دوران حکومت آن حضرت شرکت کرد. او در قیام مسلم بن عقیل فرماندهی قبیله های تمیم و همدان را بر عهده داشت و پس از شهادت مسلم، در مسیر راه به امام حسین(علیه السلام) پیوست و روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید. او همان کسی بود که روز عاشورا وقت نماز ظهر را به امام(علیه السلام) اطلاع داد و به همین دلیل حضرت او را دعا کرد.
حجاج ابن مسروق(مسرور) جُعفیّ مُذحجی و نافع بن هلال جَمَلی صحابی امام علی(علیه السلام) دو شهید کربلا بودند. نافع در جنگ های جمل، صفین و نهروان شرکت داشت. او در عذیب هجانات به کاروان امام حسین پیوست و روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید. نافع از تیرۀ جمل، یکی از شاخه های قبیلۀ مَذحَج بوده و تبار یَمَنی داشته است.[4] مَذْحج یکی از بزرگ ترین قبیله های عرب است که تا پیش از اسلام در یمن می زیستند.
بنابراین یاران یمنی امام حسین(علیه السلام) در کربلا و در معیت امام حسین(علیه السلام) افتخاری آفریدند که مُهر افتخار آن إلی الابد در پیشانی مردم یمن و نیز شیعیان جهان باقی ماند و آنها باید به وجود چنین افرادی افتخار کنند. حکایت ایشان و سایر اصحاب کربلا در همراهی با امام حسین (علیه السلام) تا کربلا همچنان که حکایت عاشقی و دلدادگی بود، در عین حال حکایت ادب و اطاعت و تبعیت از امام زمانشان بود. آنها در تمام لحظات تلخ و شیرین در کاروان امام حسین(علیه السلام) اعلام حضور می کردند.
آنها سوار بر کشتی نجات حسین(علیه السلام) از طوفان بلایا عبور کردند و به درجاتی رسیدند که بسیاری از خوبان بشر در حسرت آن به سر می بردند. آنها مسیر «إلیه راجعون» را با کشتی نجات حسین پیمودند و حاضر نبودند لحظه ای از این کشتی جدا شود همچنان که هیچ گاه از کشتی نجات خاندان پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) جدا نشدند. خوشا به حال اهل یمن و خوشا به حال اصحابی که پا به پای امام حسین(علیه السلام) تا اعلی علیین رسیدند.
ما مطمئن هستیم که به برکت خون شهیدان یمنی کربلا به زودی زود شجره خبیثه ملعونه آل سعود به زمین سقوط خواهد کرد و این سقوط دل مسلمانان و به خصوص شیعیان جهان و اهل یمن را شاد و مفرح خواهد کرد.
در مطالب بعد به نقش اثرگذار یمن و مردم آن در حوادث آخرالزمانی خواهیم پرداخت.
منبع: تسنیم
---------------------------------------
پی نوشت:
[1] الأصول الستة عشر ص 251 / بحار الأنوار، ج57، ص222.
[2] مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[3] تاریخ الطبری، ج5، ص355؛ الارشاد، ج2، ص106.
[4] خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج8، ص6.
افزودن دیدگاه جدید