حضرت مسلم بن عقیل علیه السلام
پیش آهنگ کربلا
سلام بر حسین علیه السلام ، سلام بر زیبایی و ستایش خوبی و گشودن پنجره ای رو به بهشت و هم نوایی با فرشتگان آسمانی است.
سلام بر حسین علیه السلام را 72 تفسیر می باید نوشت که آیینه شکسته کربلا در 72 تن تکثیر شده و جان های زلال در آن تجلّی یافته بود.
سلام بر حسین علیه السلام ، سلام بر سفیر خداوند عشق، مسلم بن عقیل است؛ هاشمی زاده حسینی که چاووش خوان کاروان کربلاست و پیام آور ایثار و شهادت؛ شمشاد قدی که در مهمانی خیانت و در فریب دوازده هزار نامه تزویر در هراس نان و جان، جسم غرق به خونش بر بام دارالاماره کوفه درخشید.
سلامت باد ای غریب کوفه که در بزم شهادت، دلواپسی هایت، غربت حسین علیه السلام بود و خیانت کوفیان زراندیش. ای سفیر آزادگی! خون تو پیش آهنگ سفری سرخ شد که در کربلا اقامت گرفت.
در مکتب پدر
مسلم در خانه ای بالندگی یافت که پدرش، عقیل بن ابی طالب، از بزرگان و اندیشمندان عرب و مورد مهر و عطوفت رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. عقیل، نَسَب شناسی بزرگ بود که همگان به مقام در خور شأنش آگاه بودند. او دانشمندی سیاستمدار بود که در پیکار با دشمنان اسلام و رسوا ساختن ایشان، از بیان سخن حق ابایی نداشت و همین امر، موجب ترس و هراس باطل اندیشان زورگو از وی گردیده بود. از دیگر ویژگی های مهم عقیل که از او شخصیتی ممتاز ساخته بود، امام شناسی و پیروی و پشتیبانی او از ولایت و رهبری برادر ارجمندش، علی بن ابی طالب علیه السلام است. گفتار عتاب آمیز عقیل با منکران ولایت علی علیه السلام ، خود، گواه این مطلب است آنجا که گفت: «ای اهل شام! برادرم را دیدم که دین خود را بر دنیا ترجیح داده بود و از خداوند بر خود بیمناک بود و در راه خدا از هیچ ملامتی اندیشه نمی کرد.» مسلم با فراگیری چنین آموزه هایی از مکتب پدر، توانست به مجاهدی پولادگر و پیرو ولایت امام زمان خود تبدیل شود.
مقام مسلم
مسلم بن عقیل، مردی خردمند، آگاه، شجاع و جوان مرد بود. فضیلت های اخلاقی او از همه جنبه های زندگی اش آشکار است. او به راستی خون امیرمؤمنان علی علیه السلام و حمزه و جعفر و حسین علیه السلام را در رگ های خویش داشت. مسلم و خاندان او از صدر اسلام، در تمامی حوادث در کنار عترت پیامبر، بودند. عنایت ویژه خاندان وحی و نبوّت به این جوان هاشمی، بی دلیل نیست و این، برگرفته از مقام والای او در نظر پیامبر و اهل بیت پاک اوست، به گونه ای که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سال ها پیش از تولد مسلم بن عقیل، او را ستود و به حضرت علی علیه السلام فرمود: «فرزند عقیل در راه دوستی فرزند تو به شهادت می رسد و مؤمنان بر او می گریند و فرشتگان مقرّب الهی بر او درود می فرستند».
ازدواجی فرخنده
مسلم از دوران کودکی تا پایان عمر پربرکتش، با عشق و محبت به فرزندان زهرا علیهاالسلام زندگی کرد و با کسی جز آنان مأنوس نبود. از این رو، با ورود به مکتب انسان ساز علی علیه السلام و خانه پرمهر و نورانی اش، از سرچشمه دانش، تقوا و یقینِ عموی بزرگوار خود سیراب گشت و صفات حیدری را از آن امام هُمام الهام گرفت. این عشق و محبت مسلم به خاندان علی علیه السلام ، زمانی ریشه دارتر شد که امام علی علیه السلام با توجه به شناخت و آگاهی که از توانایی های شگفت برادرزاده خود، مسلم بن عقیل داشت، او را به همسری دخترش، رقیه درآورد. ارمغان این ازدواج مبارک، پسری به نام عبداللّه است که در کربلا، پیرو راه پدر ارجمندش، در دفاع از حریم ولایت امام حسین علیه السلام به شهادت رسید.
شجاعت مسلم
فراگیری علوم و معارف از مکتب علی علیه السلام ، مجاهدی مقاوم از مسلم ساخته بود که شجاعتش را همگان می ستودند. بلاذری، تاریخ نگار معروف در این باره می نویسد: «مسلم بن عقیل، از مردترین فرزندان عقیل و شجاع ترین آنان بود.» واقدی نیز مسلم بن عقیل را همراه برخی از بنی هاشم در شمار فاتحان شهر بهنسا دانسته است. بر اساس همین شایستگی ها و رشادت های وصف ناپذیر مسلم بود که حضرت علی علیه السلام ، او را به همراه امام حسن و امام حسین علیهماالسلام و عبداللّه بن جعفر، به فرماندهی جناح راست سپاه خود در صفّین گمارد. این انتصاب، به خوبی نشان دهنده تأیید شایستگی و شجاعت او از سوی امیرمؤمنان علی علیه السلام است.
پیرو ولایت
مسلم بن عقیل، مجاهدی راستین بود که هیچ گاه در طرفداری از دین حق از پا ننشست. او در زمان حکومت علی علیه السلام ، در رکاب آن حضرت در برابر ناکثان، قاسطان و مارقان در جمل، صفین و نهروان جنگید و در شهادت امیر ایمان در محراب کوفه، همراه دیگر مؤمنان، خون گریست. مسلم سپس هم دوش امام حسن مجتبی علیه السلام ، سستی و نامردی مسلمان نمایان زرطلب را به چشم سر دید که چگونه امام حسن علیه السلام را در برابر نیرنگ معاویه تنها گذاشتند و او را مظلومانه زهر جفا دادند و به شهادت رسانیدند. مسلم در همه این وقایع، با ایمانی استوار در جبهه حق و رویارو با کفر، ستیز کرد و باقی مانده عمر خویش را نیز فدای راه سرور آزادگان امام حسین علیه السلام ساخت. او همواره به عنوان یاری فداکار و یاوری دل سوز برای آن امام هدایت به شمار می آمد.
همراه با سالار شهیدان
یزید پس از مرگ پدرش، معاویه، از حاکم مدینه خواست از امام حسین علیه السلام برای حکومت ننگین خود بیعت بگیرد. امام که شهادت در راه خدا را بهتر از تن دادن به ذلت می شمرد، در اقدامی هوشمندانه، همراه فرزندان و اهل بیت و بستگان و یارانش، مدینه را به سوی مکه ترک کرد. مسلم بن عقیل هم که زندگی اش را وقف حسین علیه السلام کرده بود، به همراهی خانواده اش با کاروان حسینی وارد مکه شد. بزرگان و اشراف کوفه نیز که از ستم خاندان بنی امیه به تنگ آمده بودند، در نامه های بسیاری که برای امام فرستادند، از ایشان خواستند به کوفه بیاید و به پشتیبانی آنان، بنیاد ستم را برکند و حکومت حق را استوار سازد.
شایسته ترین فرد
در مدت اقامت امام حسین علیه السلام در مکه، حدود دوازده هزار نامه از کوفه برای ایشان فرستاده شد. امام در پاسخ دادن نامه ها درنگ می کرد، ولی پس از رسیدن آخرین نامه، از جای برخاست و میان رکن و مقام، دو رکعت نماز به جا آورد و از خداوند متعالی، نیکی طلبید. سپس مسلم بن عقیل را که برای سفر به کوفه برگزیده بود، نزد خود فراخواند و پاسخ نامه اهالی کوفه را به دستش سپرد و به سوی کوفه فرستاد. همچنین مسلم را به تقوا و پنهان داشتن امور و مهربانی و مدارا با مردم سفارش کرد.
گزینش مسلم بن عقیل به نمایندگی امام، بیانگر سیرت و سیاست والای امام حسین علیه السلام است که شخصی شجاع، خردمند، کارآزموده و آگاه به زمان را به کوفه می فرستد تا با مشاهده احوال آن دیار، شرایط را برای سفر امام به کوفه بررسی و آن حضرت را در تصمیم گیری راهنمایی کند.
آخرین سخن
امام حسین علیه السلام ، شخصیت مسلم را برای اهالی کوفه این گونه معرفی می کند: «من، برادر، پسر عمو و مورد اعتماد خاندانم را به سوی شما می فرستم.» این سخن امام، نشان دهنده اوج احترام آن حضرت به مقام والای مسلم بن عقیل است که عمر پربرکتش را در پیروی از ولایت و استواری دین حق گذراند. همچنین ایشان در وداع خویش با مسلم پیش از سفر به کوفه، در سخنی ژرف به او می فرماید: «من تو را به سوی کوفه می فرستم و آنچه را خدا درباره تو دوست می دارد و مورد رضایت اوست، انجام خواهم داد و امیدوارم من و تو در درجه شهیدان قرار گیریم».
مسلم در کوفه
مسلم، شب هنگام و پنهان از چشم مردم، وارد کوفه شد و بنا بر برخی نقل ها، به خانه مسلم بن عوسجه یا مختار بن ابوعبیده ثقفی رفت. به تدریج، شیعیان از حضور او در کوفه آگاه شدند و از هر سو به دیدن او آمدند و با او بیعت کردند، به گونه ای که شمار بیعت کنندگان به هیجده هزار نفر رسید. مزدوران بنی امیه با خبردار شدن از این موضوع، هر یک به شیوه ای، وضعیت کوفه را به یزید بن معاویه در شام گزارش دادند و او را از انسجام یافتن نهضت حسینی در کوفه ترساندند. به همین دلیل، یزید، عبیداللّه بن زیاد را به حکومت کوفه گماشت.
با ورود عبیداللّه به کوفه، عرصه بر مسلم و شیعیان سخت گردید. عبیداللّه با نیرنگ، فریب کاری و زر خرید کردن مردم کوفه، موفق شد بزرگان کوفه را که یاور مسلم بودند، زندانی یا شهید کند و گروهی را نیز با وعده های پوچ و گاه تهدید از اطراف مسلم دور سازد.
غریب کوفه
سیاست فریب و نیرنگ عبیداللّه به بار نشست و مسلم تنها و بی یاور گردید. شب هنگام تنها سی نفر از آن جمعیت انبوه به مسلم بن عقیل وفادار مانده بودند. مسلم، نماز مغرب را به جای آورد و سپس به سوی منطقه ای که قبیله کَنده در آنجا سکونت داشتند، حرکت کرد. هنوز به آنجا نرسیده بود که تنها ده نفر او را همراهی می کردند و هنگامی که بازگشت، تنهای تنها بود و در میان کوچه های کوفه، بی هدف حرکت می کرد. در این هنگام، خانه زنی نیکوکار به نام طوعه را پناه گاه خویش ساخت. طوعه فرزندی بدکار داشت که با آگاه شدن از وجود مسلم در خانه اش، مزدوران عبیداللّه بن زیاد را آگاه ساخت. سرانجام پس از به هلاکت رسیدن شماری از کارگزاران عبیداللّه به دست مسلم، این شیر بیشه اسلام را پس از عمری مجاهدت و ایثارگری، مظلومانه و غریبانه همچون سرورش حسین بن علی علیه السلام به شهادت رسانیدند و جسم پاکش را از بام دارالاماره به پایین انداختند.
منبع: بلاغ
افزودن دیدگاه جدید