نوحۀ امام جواد علیه السلام
صیام تا قیام 3 – غلامرضا سازگار
شهادت باب المراد است
مصیبت خیرالعباد است
عزای حضرت جواد است
وا اماما وا شهیدا
کشتنــد حجت خــدا را
مـولای مـــا ابن الرضا را
کردنــد تــازه داغ مــا را
وا اماما وا شهیدا
ای آخرین شمس امامت
یابن الحسن سرت سلامت
بر پا شده شور قیامت
وا اماما وا شهیدا
پیوسته خون شد بردل او
با زهر حل شد مشکل او
شد همسر او قاتل او
وا اماما وا شهیدا
گردیــد در فصــل جوانــی
دستــه گل رضــا خزانی
این شد سزای مهربانی
وا اماما وا شهیدا
ملک جهان را غـم گرفته
امـــام رضــا ماتم گرفتــه
قلب همــه عالـم گرفته
وا اماما وا شهیدا
امام هادی دل شکسته
برچهره گرد غم نشسته
ندا دهد با قلب خسته
وا اماما وا شهیدا
یا جواد الائمه علیه السلام
صیام تا قیام 3 –غلامرضا سازگار
من مریدم مراد می خواهم وصل خیرالعباد می خواهم
کمم امـا زیـاد می خواهم از امـام جــواد می خواهم
یا جوادالائمه ادرکنی
خــاک ابن الرضـاست در گِل من مهــر او روز حشــر، حـاصل من
همه جااوست شمع محفل من نقش بسته بـه مصحف دل من
یا جوادالائمه ادرکنی
روسیاهـم سفیــد شـد مویم گـرد عصیـان نشسته بر رویم
هرچه هستم گدای این کویم بـــا تمـــام وجــود می گــویم
یا جوادالائمه ادرکنی
گـر چـه یـا سیـدی گنهکارم تو مـرا یـار و مـن تـو را عـارم
تو سراپـا گلـی و مـن خارم به همـه گفتـه ام تـو را دارم
یا جوادالائمه ادرکنی
ای ولایــت تمـــام ایمــانم کاظمیـن تــو قبله ی جانم
من همـه دردم و تو درمانم کـی گـذاری ز درد درمـانم
یا جوادالائمه ادرکنی
تو جوادی و من گـدای توام مـور افتــاده زیـر پــای توام
بی نوائی به نی نوای توام همه جـا بر در سـرای توام
یا جوادالائمه ادرکنی
تو که بر ثامن الحُجج پسری نورچشمـی و پاره ی جگری
سیـدی! از پــدر غریب تـری خواهم از آتش غمت شرری
یا جوادالائمه ادرکنی
یــار زد همچـو مـار بـر جانت کشت اما غریب و عطشانت
دادپاسخ به لطف واحسانت پـــدر و مــادرم بــه قربــانت
یا جوادالائمه ادرکنی
مــادرت پشــت آن درِ بستـه دیده گریان وسینه بشکسته
سـوخت از ناله ی تو پیوسته ای ز بیـــداد یــار دلخستــه
یا جوادالائمه ادرکنی
با همه لطف و مهربانی تو قاتلت گشت یـار جـانی تو
رحـم ننْمــود بـر جوانی تو ای فــدای غـم نهــانی تو
یا جوادالائمه ادرکنی
ای بـه دامـان مهـر تو دستم من کـه از کوثـر شما مستم
بدم و خویش بـر شما بستم هر که ام«میثم»شما هستم
یا جوادالائمه ادرکنی
در مدح و مصیبت حضرت جواد علیه السلام
صیام تا قیام 3 – غلامرضا سازگار
ای مرغ جان کبوتر صحن وسرای تو هفت آسمان صحیفۀ مدح و ثنای تو
چشـم رضـا بـه مـاه رخ دلربــای تو چشـم فرشتگان خـدا جـای پای تو
دل هـای عارفـان حـرم بـا صفای تو
تو خود جوادی و همه عالم گدای تو
دست گدائی همه عالم به سوی تو دل بــرده از امـام رضـا مــاه روی تو
پیشانـی ملائکـه بــر خـاک کوی تو جام بهشتیـان همه پـر از سبوی تو
ذکر خوش امام رضا گفتگوی تو
زیبد که او هماره بگوید ثنای تو
بسم اللهِ صحیفـۀ دل هـاست نام تو خیل ملَک ستاده به عرض سلام تو
عالــم رهیــن کثــرتِ جـود مدام تو بالاتــر از ثنـــای خلایـــق مقــام تو
نور است همچو آیۀ قرآن کلام تو
رویـد مسیـح از نفس جانفزای تو
وابسته بـر وجود تـو این عالـم وجود آرند جن و انس به خـاک درت سجود
مشهور درمیان امامان شدی به جود بر جود و بر قیام و سجوت همه درود
آیـات غیب را رخ نـورانی ات شهود
وجه خداست روی محمّدنمای تو
تــو بضعــۀ امـام رضـا نجـل حیدری سر تا قـدم پیمبـر و زهـرا و حیدری
چشم وچراغ زادۀ موسی بن جعفری ابـــن الرضــــای اوّلِ آل پیمبــــری
از هــر چــه گفته انـد و نگفتنـد برتـری
گوهر چه قابل است که ریزم به پای تو
جز تو که خصم گشته ز جــود تو بهـره بر کــی داده حــرز فاطمــه بــر قاتل پدر
جایی که می کنی توبه دشمن چنین نظر بــاور نمی کنــم کــه برانی مــرا ز در
از من اگر چه نیست کسی روسیاه تر
دارم امیـد بـر تـو و لطــف و عطـای تو
مأمون به پیش علم وکمال توشدحقیر افتـاد در حقـارت و افکنــد ســر به زیر
«یحیی ابن اکثم»آمده درمحضرت اسیر بــا آنکـه در مـدارج تعلیــم گشتـه پیر
در محضـر تو کم بـوَد از کودک و صغیر
شـد محـو علـم و دانش بی انتهـای تو
مـا مــورِ کوچک و تـو سلیمان عالمی جــان امــام هشتـم و جانــان عالمی
مدفون به کاظمینی وسلطان عالمی مـــاه رضـــا و مهــر فـــروزان عـالمی
در هـر قـدم نثـار رهـت جان عالمی
جان چیست تا کنند خلایق فدای تو
یک عمر بوده آتش غم شمع محفلت مأمون هزار مرتبه خـون ریخت در دلت
دردا کـه یـار جانـی تــو گشت قـاتلت حل شد به زهر، عاقبت کار، مشکلت
بودی جوان و قتلگهت گشت منزلت
خامـوش گشت زمزمه هـای دعای تو
دربین حجره سوختی ودست و پا زدی وز ســوز سینــه نالــه ی واغربتـا زدی
با کـام تشنـه مــادر خــود را صدا زدی وز سوز ناله شعله به ارض و سما زدی
فریاد بهر تشنه لبِ کربلا زدی
بـر عرش رفت نالۀ واویلتای تو
هر چنـد هیـچ کس ز غمت با خبر نبود دیگرسرت به نوک نی وطشت زر نبود
در قلـب داغــدار تــو داغ پســر نبــود لب هایت از حسین دگر تشنه تر نبـود
دیگر به سنگ ماه جمالت سپر نبود
جاری نگشت خون بـه رخ دلربـای تو
تــا دور چــرخ فصـل خـزان دارد و بهار روزی چــو روز جــد تـو نبْـوَد به روزگار
«روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه درآمد ز کوهسار»
«میثم» بیـار در غـم او چشـم اشکبـار
کن گریه تا که سیل شود اشک های تو
مدح و مصیبت امام جواد علیه السلام
صیام تا قیام 3 – غلامرضا سازگار
الا کــرم ز تــو مشهـور یا امـام جواد کلام تـوست همـه نـور یـا امام جواد
ائمه انــد جـواد و توئـی جــواد همـه که گشته جود تو مشهور یاامام جواد!
سـزد ز لعـل لـب حضــرت رضا ریزد بـه مـدح تــو دُر منثــور یـا امـام جواد
اگر چه نزد شمـا آبروی نیست، مرا مکـن ز درگـه خـود دور یــا امام جواد
گدایی ام بــه درت جـز بهانه ای نبوَد مـراست وصـل تو منظور یا امام جواد
بـه روی زائر تـو بوسه می زند جبریل به ذکـر«سیعک مشکور»یا امام جواد
به کاظمیـنِ تـو روی نیـاز برده کلیم سلام می دهــد از طـور یـا امـام جواد
جحیم اگرتو نگاهش کنی حدیقۀ گل بهشت بـی تو کم از گور یا امام جواد
اگر چــه ران ملخ هـم ندارم ای مولا مـرا بخـوان بـه درت مـور یا امام جواد
قضا به حکم تو محکوم، ای ولیِ خدا قـدر بـه امـر تــو مأمــور یــا امام جواد
لباس نـور مرا بـر تن از ولادت توست گنــاه، وصلـه ی ناجــور یـا امام جواد
خــدا ثنــای تــو را گفته و چگونه مرا بــوَد ثنــای تــو مقــدور یــا امام جواد
لب تو داشت تبسّم،ولی دلت را بود هزارهــا غــم مستــور یــا امـام جواد
ندید دختر مأمـون جلال و قـدر تـو را چو بود چشم دلش کـور یا امام جواد
هــزار مرتبــه نفرین به دختـر مأمون که شد به قتل تو مسرور یا امام جواد
فـراز بــام بــه گــرد تـن تــو بگرفتند پرندگــان هــوا شـــور یــا امــام جواد
شهادت تو در آن حجره با لب تشنـه بـوَد تجسّــم عاشــور یــا امـام جواد
عنایتی که شود روز حشر«میثم» هم
بـه دوستی تـو محشـور یـا امام جواد
نوحه حضرت جوادالائمه علیه السلام
صیام تا قیام2 – غلامرضا سازگار
خون شد از غم دل من سوخته حاصل من
بـا کـه گویـم کـه شـده یـار مـن قاتـل من
ای خدا مظلومم
ای پــدر کـن نگهم خانـه شد قتلگهم
جگر سنـگ بسـوزد بـه شـرار دل من
ای خدا مظلومم
چون تو تنها و غریب چهره بر خاک نهم
جــان بـابـا تــو بگــو کـف نــزد قاتل من
ای خدا مظلومم
رفتــه طاقـت ز تنــم جـان رود از بدنم
یار سنگین دل من بر تن من تاب نداد
ای خدا مظلومم
نتوانــم کــه دگــر دسـت و پــای بزنــم
جگرم سوخت ویک قطره به من آب نداد
ای خدا مظلومم
از نفس افتــادم در قفـس جــان دادم
ای پدر مشکل تو مشکل من گردیده
ای خدا مظلومم
از چــه خــود صیـــادم نکنــد آزادم
دختــر قاتــل تـو قاتـل من گردیده
ای خدا مظلومم
شهادت حضرت جواد علیه السلام
صیام تا قیام 2 - غلامرضا سازگار
یـوسف فـاطمـه تنهــا و دل شکستـه
لب تشنه جان داده،در حجرۀ در بسته
می گرید چشم همه بر جواد الائمه
ام الفضل می خندد بر گریۀ همسرش
فـاطمـه می گریــد در ماتــم پسرش
می گرید چشم همه بر جواد الائمه
پیـکــر اطهــر آن حجّــت یگانــه
عین آفتاب است بالای بام خانه
می گرید چشم همه بر جواد الائمه
خون ریزد از چشم هر شیعۀ آزاده
کان تـن نازنین در کوچه ها اُفتاده
می گرید چشم همه بر جواد الائمه
مرغان بر روی بام پرهای خود وا کردند
سایبـان بـر جسم یـوسف زهـرا کردند
می گرید چشم همه بر جواد الائمه
یـا الله یـا الله عاشق کاظمینم
مشتاق تربت آن زادۀ حسینم
می گرید چشم همه بر جواد الائمه
عرض ادب به ساحت حضرت جواد علیه السلام
صیام تا قیام 2 - غلامرضا سازگار
ای کعبه ی امید دل ای قبلۀ مراد! ریحانه ی امـام رضـا، حضرت جواد
باب الکـرم، امام نهـم، سیدالعباد جن و بشـر به مهر تو دارند اتحاد
ای کوثـر امـام رضـا نجــل فاطمه
جود جوادیِ تو شده شامل همه
ای خاک کاظمین تو عطر بهشت من مهــر شمـا ز روز ازل سرنـوشت من
بـوی گل محبت تـو در سـرشت من خطی بکش به نامۀ اعمال زشت من
بر قلب من ولای علی رانوشته اند
نـام محمّدابـن علـی را نوشته اند
من کیستم گدای تو یا حضرت جواد خــاک در ســرای تو یا حضرت جواد
یک عمـر آشنـای تو یا حضرت جواد دارم بـه لب ثنای تو یا حضرت جواد
تا صبح حشـر گـردن من زیر دین توست
هر جا سفر کنم دل من کاظمین توست
احسان و بذل و جود و کرامت مرام تو در چــارده جــواد، جـواد اسـت نام تو
گیــرد پــدر بــه اوج جــلال احترام تو دل هـــا کبوتــر حــرم و مــرغ بــام تو
بر پـای قطـره ات سـر خجلت، یم آورد
هستی به پیش کثرت جودت کم آورد
ای کاظمیـن تــو نجـف و کربــلای من نـام تـو استجـابت و ذکـر و دعـای من
صحن تو و رواق تو سعی و صفای من پیش از مـن و ولادت مـن، آشنای من
جایی که با تو گفت رضا، جان فدای تو
درِّ سخن چگونـه بریـــزم بــه پـای تو؟
مأمون چو دید عـزت و قدر و جلال تو چندین هزار مسئله در یک سؤال تو
خود را حقیر یافت بـه پیش کمـال تو گردیــد بــا تمــام حشــم پایمـال تو
در پیش عزت و شرف مرتضایی ات
پی برد بـر حقیقت ابن الرضایی ات
در سینه ی تو علم خداوند عالم است این است ونیست،نیست به جزاین،مسلم است
گفتــار تــو تمـام چو آیات محکم است مبهوت و لال نزد تو یحیی ابن اکثم است
او را نمـانـده زهــره کــه آرد دمــی دگر
گویی که رخت بسته سوی عالمی دگر
گفتــار علمــی تــو جهــان را فراگرفت آثــار تــو زمیــن و زمـــان را فــراگرفت
احسـان تـو عیــان و نهـان را فراگرفت تنها زمـان نه، کون و مکـان را فراگرفت
تقوا و علم و جود و کرامت از آن توست
اقرار می کـنم کـه امـامت از آن توست
تو کیستی که جود نهد چهره بر درت تعظیم بـرده خصم، مکرر به محضرت
بخشی بـه قاتـل پـدرت، حـرز مادرت دردا کـه ام فضـل چــه آورد به سرت
آن روسیــاه روی پـدر را سفیـد کرد
آخر تو را به فصل جوانی شهید کرد
دربین حجره سوختی ودست وپا زدی گه جـد و گـاه مـادر خــود را صدا زدی
وز ســوز سینــه نالـه به یاد رضا زدی وز نالــه شعلـه بــر دل اهــل ولا زدی
چندین کنیز چشم سوی حجره دوختند
بـر غـربت تـو پشت در بستــه سوختند
هــر روز بـــود لشکــر غـم در مقـابلت مانند شمع آب شد و سوخت حاصلت
بگریست در مصیبت تــو چشـم قاتلت بر تو چه می گذشت خـدا دانـد و دلت
هر لحظه از حیات تو یک عمر ماتم است
فریاد سینه سوز تو در نظم«میثم»است
نوحۀ حضرت جواد علیه السلام
صیام تا قیام - غلامرضا سازگار
ای پدر یا رضا کـن نگاهم
حجرۀ من شده قتلگاهم
یــــا ابتــــــا واویلتـــــا
بابا رضا جان بابا رضا جان
حجره دربسته من دل شکسته
گـرد غـربت بـه رویــم نشسته
کـام عطشـان دیــده گریــان
بابا رضا جان بابا رضا جان
من که عمری جفا با دلم شد
یــار نامهربـــان قاتلـــم شــد
شــد تنـم آب رفتــم از تــاب
بابا رضا جان بابا رضا جان
من جگـر پــاره ی مرتضــایم
من جواد بن موسی الرضایم
دیـدم از یــار رنـــج بسیــار
بابا رضا جان بابا رضا جان
عاقبــت در بهـــار جـــوانی
گلشن عمر من شد خزانی
کــرده دشمن گریــه بــر مـن
بابا رضا جان بابا رضا جان
نوحۀ حضرت جواد علیه السلام
صیام تا قیام - غلامرضا سازگار
تــو امــام جــوادی
چون شد از پا فتادی
ســر بــه زانــو نهـادی
یا جوادالائمه
غصه ات بی شمــاره
سینه ات پــر شراره
اشک چشمت ستاره
یا جوادالائمه
این که ماه تمام است
بر خلایق امام است
پیکرش روی بام است
یا جوادالائمه
آسمان سینه چاک است
یک بدن روی خاک است
بهتر ازجان پاک است
یا جوادالائمه