پیامک های زیبا، جملات تاثیر گذار به مناسبت نیمه شعبان
* ما که گاهی حاضریم توی رفافت جونمون رو بدیم، حاضریم به خاطر امام زمان «عج» گناه نکنیم؟! یا اگه به فکر گناه افتادیم، بگیم: بابا!آخه اون رفیقمونه! هوامون داره، به خاطر اون گناه نکنیم؟!
* دقت کن! حس می کنی؟ بوی گل! گل فروش از کوچه رد شد، کوچه بوی گل گرفت! اما ... شناختیش؟!
* مورچه برای زمستونش تمام بهار و تابستون آذوقه ذخیره می کنه.آقا جان ببخش مرا که آذوقه ای ذخیره نکرده ام.میخواهم از امروز بهار را شروع کنم...
* برای کلاس دانشگاه چقدر دنبال همکلاسی خوب و زرنگ می گردیم؟ استاد خوب چقدر مهمه؟ کلاس ظهور کِی رسمیت پیدا می کنه، برای برگزاریش کدومش را داریم؟ شاگرد؟ استاد؟ می بینی! استاد سالهاست سرکلاس منتظر شاگرد نشسته و شاگردی نیست ... شرایط حضور را نداریم!
* فردا تولدشه، براش چه هدیه ای آماده کردی؟
* ما که ادعایمان این است: سرباز امام عصر «عج» هستیم، کِی لباس سربازی به تن ما دیده است؟ سرباز همیشه آماده است! راستی لباس هایم کو؟؟؟ نکند معافیت سربازی امام زمان «عج» شامل حالم شده است؟!از امروز پوتین هایم را میبندم...
* می گویند: «اعتماد یک جاده دو طرفه است»، ما به امام زمان «عج» اعتماد کردیم که آمده ایم سربازش شده ایم، اما کجای کار ما اشتباه است که او هنوز نیامده است؟ نکند به ما اعتماد ندارد؟!
* خانه ات را چطور می سازی؟ فکر کن اگر امام زمان «عج» از در خانه ات رد شود، درش را می کوبد تا خستگی دَر کند؟ یا نه خسته تر می شود؟
* منتظر چه نشسته ایم؟ آیا منتظریم معجزه ای رخ دهد؟ چرا نشسته ای؟ چرا نشسته ام؟ راستی اگر خوب باشم آقا به سراغم میآید
* امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «هر یک از شما باید خود را برای ظهور مهدی «عج» آماده نماید، اگر چه به فراهم سازی یک تیر»! ...
* اگر بهت بِگن امام زمان «عج» را دیدی یا امام زمان «عج» تو را می بینه، باورت میشه؟ اگر می گی «نه!» پس این حدیث را بخوان: «امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «صاحب الامر در میان مردم رفت و آمد می کند و به بازارهایشان می رود و برفرش هایشان قدم می نهد ولی او را نمی شناسند».
* در سختی ها این جمله امام زمان «عج» را نصب العین خود قرارمی دهم: «در مراعات حال شما سهل انگاری نکرده و هرگز شما را فراموش نمی کنیم و اگر توجه و عنایات ما نبود، گرفتاری ها و سختی ها بر شما نازل می شد و دشمنان شما را بیچاره می کردند».
* هیچ می دانید یکی از پیغام های امام زمان «عج» این است که: «به مردم بگوئید که برای من به اندازه یک زندانی یا حداقل یک مریض دعا کنند»؟!
* یا باب ا...؛ خانه را به گونه ای بساز که اگر امام زمان «عج» از اینجا رد شوند و خسته باشند، نگویند این خانه جای من نیست، بگویند در می زنیم، یک ساعتی استراحت می کنیم، بعد می روئیم!
* اگر یک روز آب نخوری تشنه می ری هر جوری شده آب پیدا می کنی، چقدر تا به حال تشنه امام زمان «عج» شدی که از زندگیت برای امام زمان «عج» بگذری؟
ـ مولای من! من هنوز ... پشت این انتظار آبی رنگ سرشار از سکوت، به امید دیدنت نشسته ام، تنها یک آرزو دارم، تو هم منتظر دیدنم باشی، چه انتظار زیبایی ...
ـ خدايا! من از آن زمان که شنيده ام «محبوبمان ناشناس در ميان ما مي گردد و در همين فضا تنفس مي کند و وقتي ظهور کند همگان مي گويند که ما پيش از اين او را ديده ايم» به همه سلام مي کنم.
* هیچ میدونی که مولا دوستت داره و برای دیدنت لحظه شماری میکنه ؟ آیا به همون اندازه که آقا دوستمون داره ما هم دوستش داریم و برای دیدنش لحظه شماری میکنیم؟
* هیچ میدونی آقا سال هاست که آغوشش را باز کرده تا ما مثل یک کودک گمشده تو بغلش بپریم؟ آقا جان با همه رو سیاهیم دارم میام...
ـ در این رسانه دنیا، میان برفک ها نه مانده از تو صدایی، نه مانده تصویری
آقا نیا....
زمین جای خطرناکیست...
ما مسیح به صلیب کشیده ایم
ما حسین کشته ایم
آقا نیا...
حالا اگر هم قرار شد غروب جمعه ای آفتابی شوی
قول می دهی؟
قول می دهی آزادی تا ولیعصر را قدم نزنی؟
شهر پر از قابیل است
آقا تهران اصلن شهر خوبی نیست!
اینجا هوا همیشه ی خدا آلوده است!
آقا ببخش...
اگر گاهی میان این دود و دم فراموشت می کنیم!!
چشمهایم را نگاه کن...
می بینی مرداب متعفن عادتها را؟؟
دیگر غروب های جمعه برایم دلگیر نیست!!
شنبه ها را ترجیح می دهم!
شنبه ها که روز از نو روزی از نو......
شروع بازی ساده ی آدم کشی....
شروع هفت روز ترس
هفت روز نحس
هفت روز هر چه هست از این دست.....
شروع تحقیر آدمیت
شروع دیوار کشی بر پنجره ی نیمه باز انتظار
شروع بت پرستی
پشت نقاب مسلمانیت....
آقا نیا...
زمین جای خطر ناکیست!
اگر بیایی شاید دیگر عاشورا
تلخ ترین خاطره ی تاریخ نباشد!
آقا ببخش
اگر گاهی اسمتان را به زبان می آوریم!
آقا این هفته که گذشت....
جمعه ی بعد منتظرت باشیم!
مــــــــی آیـــــــــــــــــــــــی؟؟؟
دلم به مستحبي خوش است که جوابش واجب است؛
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه
هر چند که دیر یادمان افتاده ست
اینکه تو نیامدی دلیلش ساده ست
ما تا سر کوچه آب و جارو کردیم
گفتیم بیا جهان ما آماده ست
سر تا به سر عالمیان شور و شعور است
مصر، یمن، تونس، بحرین غرق حضور است
از موج خمینی به جهان زلزله برپاست
عالم همگی مست می عطر ظهور است
تنهای اول؛ هیچکس همراه نیست...
برای ظهورش دعا و مقدمه سازی کنیم.
مهدیا هرگز نگویمت بیا و دست مرا بگیر
عمریست گرفته ای مبادا رها کنی
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریاد رسی میآید
آفتابا بس که که پیدایی نمیدانم کجایی
دور از ما و با مایی نمیدانم کجایی
تا وقتیکه یک موذن بلندگو ندارد،از او انتظار نیست صدایش را به صدها متر آنطرفتر برساند...
اما وقتی بلندگوی های زیاد و قدرتمند در اختیارش قرار بگیرد از او انتظار میرود تا صدایش را به همگان برساند.
ای منتظر... بلندگوی مولایت میشوی؟
از مأموریت که برگشت، خوشحال بود. پرسید: «راستی فرمانده! گمراه کردن اینها چه فایده
ای دارد؟» ابلیس جواب داد: «امام اینها که بیاید، روزگار ما سیاه خواهد شد؛ اینها که گناه
میکنند، امامشان دیرتر می آید...»
گفت:«لطفاً این پرونده ها را بشمار» ... گفتم:«مثل هفته قبل ... هنوز به سیصد تا هم نرسیده». غمی روی چهره اش نشست. گفت: «یاران من کی کامل می شوند...
خورشید تویی
ابر، گناهان من!
خورشید پشت ابر
چه معنا گرفته است!
کربلا یعنی
اکثریت مردم
به غیبت امام رای می دهند
تا ظهورش...
خدا گشت و دید
برایت جانشینی نیست
پس برای حفظ جانت
چاره ایی ندید
جز غیبت...
دردم ندیدن نیست!
به خود می پیچم از اینکه
تو را می بینم
ولی نمی شناسمت
درست مثل یوسف!
راز انقلاب "حر"
یک نماز پشت سر حسین
دعوتم نمی کنی نماز؟
یادگاری حسین!
-هرکه تو را نشناخت
از پایان دنیا سخن گفت
تو می آیی و
همه خواهند فهمید
که دنیا تازه آغاز می شود
ظهورت
فردای آن روزی است
که بی گناه سر کنم!
سلام به آقایی
که امروز سراغ همه را گرفت
اما کسی سراغش را...!
بدترین جای قصه اینجا بود
تو دنبال من بودی و
من دنبال دیگری...!
اگر غدیر را
چون نوروز عزیز می داشتیم!
امروز عزیز آمده بود!
منِ کامل
یعنی امام زمان...!
هرچه هستی را
منهای او کن!
هرچه می ماند
فاصلۀ ما
تا ظهور است!
کاش قد این بچه
که بهانۀ تفنگ آب پاش گرفته
تو را می خواستیم!
چقدر شبیه یعقوب!
هر دو کور شدیم!
او از گریستن و
من از نگریستن
بر یوسف...
پی نوشت:
یوسف زهرا
جمعه ایی دیگر پر!
کی برایت پرپر می شویم؟
مثل جمعه ها!
این جمعه های خواب را
با آمدنت بیدار خواهی کرد!
پسرک با اینکه مامی اش کرده بودند
اما مردانگی کرد و
به احترام مسجد خودش را خراب نکرد....
تسبیح آبی را چنان بالای سرش تاب میداد
که دهان تمام تسبیح ها آب افتاده بود
و تمام ایاک نعبدوایاک نستعین های جمکران
محو تماشایش...!!!
آنقدر سبکبال بود و شاد
که یقین می کنم
همبازی اش شده امام زمان
خدا عاشق هرکه شد
بدجور کشتنش...
برای همین
آخرین عشقش را
از دیدگان ما
پنهان کرد
پرسید
"چه کسی حاضر است
انتقام خون حسین را بگیرد،
پس از سالها صبرودردوانتظار؟!"
دستش را بالا برد
گفت "من!"
و خدا منتقم نامیدش!
دلش گرفت...
نمی دانست چرا
بعدها فهمید
امام زمان آن لحظه
دلتنگش بوده...
هر زمانی باید امامی داشته باشد.
ای امام زمانم
هر مکان چطور؟
هر مکانی باید امام داشته باشد؟
اگر آری
پس دست روی سر
ایستاده می گویم:
السلام علیک یا اباصالح المهدی.
وبلاگ مشترک مورد نظر و سقوط آزاد
غریبه ای برایش نظر خصوصی گذاشته بود ؛ « ما خودت را میخواستیم نه وبلاگت را»...
آقا که ظهور کرد، وبلاگش را فیلتر کردند. به جرم داستانک هایی ،به نام آقا به کام هوای نفس...
سربازان امام زمان(عج) از هیچ چیز جز گناهانِ خویش نمی هراسند.
شهید آوینی
عروس برایش كارت دعوت نفرستاده بود، اما آقا آمده بود.
به تالار كه رسید... دورترها ایستاد و گفت:
دخترم عروسیت مبارک! ولی ای كاش كاری می كردی تا من هم می توانستم بیایم...
گوشه ای نشست، دست به دعا برداشت و برای خوشبختی دختر دعا کرد...
به راه بياييم..
تا از راه بيايد
اللهم عجل لوليک الفرج
دعا پشتِ دعا برای آمدنت
گناه پشتِ گناه برای نیامدنت
دل درگیر، میان این دو انتخاب؛
کدام آخر؟ آمدنت یا نیامدنت؟
طرح ترک میلیونها گناه
جهت تعجیل در فرج آقا؛
سهم شما فقط یک گناه!
خانه ات را چطور می سازی؟ فکر کن اگر امام زمان «عج» از در خانه ات رد شود، درش را می کوبد تا خستگی دَر کند؟ یا نه خسته تر می شود؟
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «هر یک از شما باید خود را برای ظهور مهدی «عج» آماده نماید، اگر چه به فراهم سازی یک تیر»! ...
* اگر بهت بِگن امام زمان «عج» را دیدی یا امام زمان «عج» تو را می بینه، باورت میشه؟ اگر می گی «نه!» پس این حدیث را بخوان: «امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «صاحب الامر در میان مردم رفت و آمد می کند و به بازارهایشان می رود و برفرش هایشان قدم می نهد ولی او را نمی شناسند».
* هیچ می دانید یکی از پیغام های امام زمان «عج» این است که: «به مردم بگوئید که برای من به اندازه یک زندانی یا حداقل یک مریض دعا کنند»؟!
گفت:«لطفاً این پرونده ها را بشمار» ... گفتم:«مثل هفته قبل ... هنوز به سیصد تا هم نرسیده». غمی روی چهره اش نشست. گفت: «یاران من کی کامل می شوند؟...»
مسابقه – 71
صبح زود، همین که از خانه بیرون زد گفت: «مسابقه می دیم!» و قبل از اینکه نظر او را بشنود، ادامه داد: «از الان تا شب». چشمش به زنی که از سر کوچه می آمد افتاد؛ نگاهش را کج کرد. به شیطان گفت: فعلاً یک – هیچ به نفع من!
آخر الزمان – 78
جنگ تمام شده بود و او که سه چهار سال بیشتر نداشت، گوشه ای ایستاده بود و گریه می کرد. پدرش برایش گفته بود که وقتی دنیا پر از ظلم شود، حضرت مهدی ظهور می کند و انتقام مظلومان را می گیرد. یاد حرف پدرش افتاد. در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود و هق هق گریه اش فضا را پر کرده بود، صدا زد: آقا مهدی! بیا! دیگه دنیا پر از ظلم شده! ببین بابامو کشتن! ببین داداشامو کشتن! ببین خیمه هامونو آتیش زدن! ببین عمه رو کتک زدن!
رف – 56
روی برف ها که سر خورد، قبل از این که روی زمین بیافتد، دستش را حائل کرد تا کمتر آسیب ببیند ... از روی زمین بلند شد؛ برف ها را از روی لباسهایش پاک کرد و راه افتاد ... با خودش فکر کرد: اگر کسی دست نداشته باشد...
خدایا شاهد باش که این اولین باری نیست که دارم امتحان میشم و گواهی میدهم به اینکه تا آخر عمر در حال امتحانم اما خدایا این بار نه !!! اینطور نه !!! اینجا نه !!! حالا نه ... دهانش بسته بود و داشت با خدا راز و نیاز می کرد ... هنوز حرفش تموم نشده بود که تیر خورد توی مشکی توی دهنش بود
کفش – 44
گفت:حاج آقا! من شنيده ام اگرانسان در نماز متوجه شود كه كسي در حال دزديدن كفش اوست
مي تواند نماز را بشكند و برود كفشش را بگيرد؛ درست است حاج آقا؟!
شيخ گفت: درست است آقا. نمازي كه در آن حواست به كفشت است، اصلاً بايد شكست!
جبران می کنیم – 33
کوفه خشکسالی شده بود. خیلی وقت بود باران نباریده بود. آمدند پیش حضرت علی. ایشان فرمودند به فرزندم حسین بگویید برایتان دعا کند. آمدند پیش امام حسین. حضرت دعا کردند و باران بارید. خوشحال شدند. گفتند جبران می کنیم
قیام – 85
حضرت که ظهور کرد، خدمت ایشان رسید و بعد از دقایقی عرض عشق و ارادت، اشکهایش را پاک کرد و پرسید: آقا! اول علیه کدام دشمن قیام می کنیم؟ صهیونیستها؟، وهابیت؟ یا بهائیت؟
فرمود: «قیام می کنیم» نه، «قیام می کنید». شما برو علیه خودت قیام کن!
عمو – 84
چای را که دم کرد، چراغها را خاموش کرد و پنج شش دقیقه برای خودش روضه خواند؛ روضه اش که تمام شد، بلند شد و رفت دو تا چای ریخت و آورد؛ «آقا! خودتان گفتید هرجا روضه عمویم عباس خوانده شود، من آنجا حاضرم»
افزودن دیدگاه جدید