شعر میلاد امام حسین علیه السلام | اشعار ویژه میلاد
شعر میلاد امام حسین علیه السلام | اشعار ویژه میلاد امام حسین علیه السلام
جهان گردیده دریای کرامت
شب جشن است یا صبح قیامت
تو گویی ملک نامحدود هستی
چراغانی است از نور امامت
ملک، جن، آدمی بستند امشب
سراسر بر نماز شکر قامت
بهشت وحی، آباد حسین است
مبارک باد، میلاد حسین است
عروج کل هستی تا حسین است
محمد گرم شادی با حسین است
تمام آرزوهای محمد
تمام هستی زهرا حسین است
نماز شکر خلقت، شادمانی
دعای آفرینش، یا حسین است
محمد در بغل آیینه دارد
علی قرآن به روی سینه دارد
سلام الله بر قدر و جلالش
خدا را چشم بر ماه جمالش
پر جبریل میسوزد به برقی
کند گر قصد معراج کمالش
زمان تا حشر با مهرش هم آغوش
قیامت هم بود صبح وصالش
لبش سرچشمه نوش محمد
عروجش بر سر دوش محمد
لبش با دوست در راز و نیاز است
ولای او قبولی نماز است
میان انبیا تا صبح محشر
محمد زین ولادت سر فراز است
ز کوی او همه درهای رحمت
به روی انس و جان پیوسته باز است
قیامت، در قیامت بنده اوست
شفاعت لاله زار خنده اوست
به شعبان المعظّم ماه دادند
بشر را رهبری آگاه دادند
به جسم آفرینش جان تازه
به چشم دل چراغ راه دادند
به ثارالله، ثارالله دیگر
به وجهالله، وجهالله دادند
محمد نقش لبخندت مبارک
علی میلاد فرزندت مبارک
دل عالم گرفتار حسین است
محمد محو دیدار حسین است
به بازار محبت صحنه صحنه
دوصد یوسف خریدار حسین است
خدا با دست قدرت تا قیامت
علم گیرو علمدار حسین است
دو عالم سایهای از پرچم اوست
محرّم نه، زمان ماه غم اوست
تو خون در جسم توحید آفریدی
تو بانگ ارجعی از حق شنیدی
تو قرآن را ز نوک نیزه خواندی
تو مقتل را به مهد ناز دیدی
تو عزّت را، شرف را، روح دادی
تو ذلّت را سر از پیکر بریدی
تو وقتی بر شهادت خنده کردی
تمام انبیا را زنده کردی
شهادت بوسه زد بر پیکر تو
ولادت یافت خون از حنجر تو
چهل منزل به دنبال خدا رفت
به نوک نیزة دشمن سر تو
به حلق تشنهات، قرآن هماره
خورد آب حیات از ساغر تو
شهادت میدهم نزد خدایت
تو خون دادی، خدا شد خونبهایت
تو خود احیا گر اسلام نابی
درون تیرگیها آفتابی
تو در رگهای قرآن خون پاکی
تو بر گلزار سبز وحی آبی
تو در هر فصل ایمان را بهاری
تو در هر نسل روح انقلابی
تو با هر زخم فریاد خدایی
تو روی نیزه هم یاد خدایی
شهادت خطّ سرخ خامه ماست
خط تو، مشی تو، برنامه ماست
پس از هیهات منّا الذّلة تو
کفن پیراهن و خون جامه ماست
هزار و نهصد و پنجاه زخمت
به موج خون زیارتنامة ماست
تو حجّی، تو صلاتی، تو زکاتی
تو اسلام محمد را حیاتی
خوشا آنانکه در خون پا فشردند
به عشقت از دل و جان سر سپردند
به دین زندة ما مرده آن است
که گوید کشتگان عشق مردند
همیشه میوههای نخل میثم
ز خون عاشقانت آب خوردند
ویَبقی وجه ربّک دولت تو است
تمام آفرینش ملت تو است
شعر میلاد امام حسین علیه السلام | اشعار ویژه میلاد امام حسین علیه السلام
مه منوّر شعبان مه رسول خداست
مه مبارک میلاد سیدالشهداست
به رهروان هدایت ز حق رسیده خبر
که روی دست محمد عیان چراغ هداست
تمام دین به روی دستهای ختم رسل
و یا کتاب خدا روی سینة زهراست
به عدل و عزت و آزادی و کمال و شرف
خلایقند همه تشنه، فیض او دریاست
ملک به حسن تماشائیش، شده مبهوت
که این امام حسین است یا رسول خداست
نسیم خلد برین می وزد ز اطرافش
که بوی عطر خدا در مشام باد صباست
اگر تمام ملائک ز گاهوارة او
پر دوباره چو فطرس طلب کنند رواست
نبی به طلعت زیباش خنده کرد و گریست
خدا به یمن قدومش بهشت را آراست
ز گاهواره به گودال خون نگاهی کرد
به خویش گفت که میلاد ما شهادت ماست
تمام خلقت یک لحظه بی حسین مباد
که بی حسین زمین بیکس و زمان تنهاست
به حلق تشنه و لبهای خشک او سوگند
که خون او به گلستان وحی، آب بقاست
گرفت جام بلا را ز دست حضرت دوست
از آن تمام بلاها به چشم او زیباست
مگو چرا ز همه هست خود گذشت حسین
خدای داد به او هست و هست او را خواست
اگر ز بار غمش آسمان خمید چه باک
که گشت قامت اسلام با قیامش راست
وضو گرفت ز خون، پیش تیر قامت بست
که تا قیام قیامت از او نماز به پاست
همیشه حج به وجود حسین میبالد
که کربلاش صفا بود و مروه شام بلاست
نماز و روزه و حج و جهاد میگویند
حیات ما همه مرهون سیدالشهداست
به پور هند جگر خواره چون گشاید دست
کسی که رشد و نموّش به دامن زهراست
زهی جلال که در روی خون گرفته او
به چشم اهل نظر صورت خدا پیداست
مگر نه خوردن خاک آمده به شرع حرام
چه حکمتی است، چرا تربت حسین شفاست؟
به تحت قبّه او کن بلند دست نیاز
بگیر حاجت خود را که مستجاب دعاست
همه به حشر صدا میزنند یا زهرا
ولی ز فاطمه آید ندا، حسین کجاست
اگر چه سوم شعبان جمال خویش گشود
بدان ولادت او ظهر روز عاشوراست
قسم به ذات خداوند قادر بی چون
که خونبهاش خداوندگار بی همتاست
تمام اهل قیامت به چشم میبینند
حسین با تن بی سر شفیع روز جزاست
هنوز نغمة قرآن او بلند ز نی
هنوز نعرة هیهات او به اوج سماست
هنوز خنجر قاتل ز خون اوست خجل
هنوز از عطشش، شعله در دل دریاست
هنوز نالة هل من معین اوست بلند
هنوز رأس منیرش به نیزه راه نماست
هنوز پرچم گلگون او به قلة عرش
هنوز پیکر صد چاک او به دوش شماست
حسین رهبر آزادگان به هر عصری
حسین راه نمای تمام نهضتهاست
حسین مشعل تابنده هدایت خلق
حسین مصحف نور است و آیت عظماست
حسین جان دعا، جان ذکر، جان نماز
حسین روح حرم، روح مروه، روح صفاست
گواه زنده من، ارجعی الی ربک
که بر حسین همانا خدا مدیحه سراست
حسین سورة فجر و حسین آیه نور
حسین نجم فروزان حسین شمس ضحاست
حسین زندة حق و حسین کشته حق
حسین بر همه باطل ستیزها مولاست
به وصف او که خدایش ثنا کند میثم
قصیدة تو بود نارسا اگر چه رساست
سرود میلاد امام حسین علیه السلام
فاطمه می گوید امشب، ای فروغ هر دو عینم
صبح میلادت مبارک، ای حسینم ای حسینم
عزیز فاطمه گل سرخ علی
قلوب عاشقان ز نورت منجلی
حسین جانم حسین، حسین جانم حسین
چاره ساز خلق عالم، عالمی بیچارة تو
دست عالم، چشم فطرس، جانب گهوارة تو
به سویت ملتجی گنه کاران همه
شفیع عالمین عزیز فاطمه
حسین جانم حسین، حسین جانم حسین
کشتة خون خدایم، بنده کوی حسینم
هرکه بودم هرکه هستم، عاشق روی حسینم
وجودم یاد او شب میلاد او
همه ذکرم شده مبارک باد او
حسین جانم حسین ، حسین جانم حسین
خیز و بین روی خدایی، نور مصباح الهدایی
چشم خود بگشا به رویش، جان خود را کن فدایی
گل سرخ علی به دست احمد است
سرم قربان او که هست احمد است
حسین جانم حسین، حسین جانم حسین
آفتاب حسن سرمد، میوة قلب محمد
شمع جمع آفرینش، یوسف زهرا خوش آمد
عجب شوری بود به بازار حسین
به دنبال آمده علمدار حسین
حسین جانم حسین حسین جانم حسین
عید عباس و حسین و جد و شور مؤمنین
آن گل دامان زهرا ، این گل ام البنین است
سرشک شوق من، چکد از هر دو عین
که دل را داده ام، به عباس و حسین
حسین جانم حسین، حسین جانم حسین
با سرود عشق و شادی شعله بر غم می زنم من
از حسین و از ابالفضل، دم به دم، دم می زنم من
زیارت می کنم، گل دو فاطمه
گهی در قتلگه، گهی در علقمه
حسین جانم حسین، حسین جانم حسین
شعر میلاد امام حسین علیه السلام
شیعه را آیینه دل منجلی آمد
مژده ای اهل ولا سوم ولی آمد
عید میلاد حسین ابن علی آمد
نورالهدا آمد، خون خدا آمد
ای یوسف زهرا ، خوش آمدی مولا
در کف ختم رسالت دُر نایاب است
جشن شادی جشن وجد و شور احباب است
ای حسینیون بپا میلاد ارباب است
نورالهدا آمد، خون خدا آمد
ای یوسف زهرا ، خوش آمدی مولا
یا محمد نور لبخندت مبارک باد
لیلة میلاد فرزندت مبارک باد
جلوة وجه خداوندت مبارک باد
نورالهدا آمد، خون خدا آمد
ای یوسف زهرا ، خوش آمدی مولا
اختر برج شرف ریحانه آورده
جان عالم دلبر جانانه آورده
بحر انوار خدا دردانه آورده
نورالهدا آمد، خون خدا آمد
ای یوسف زهرا ، خوش آمدی مولا
فطرس از گهواره او بال و پر گیرد
فاطمه چون جان شیرینش به بر گیرد
بوسه از لعل لبش خیرالبشر گیرد
نورالهدا آمد، خون خدا آمد
ای یوسف زهرا ، خوش آمدی مولا
مردم عالم امام عالمین آمد
یا محمد بهر تو نور دو عین آمد
ای گنه کاران حسین آمد، حسین آمد
نورالهدا آمد، خون خدا آمد
ای یوسف زهرا ، خوش آمدی مولا
ای ملائک دلبر و دلدارتان آمد
بی پناهان دو عالم یارتان آمد
ای شهیدان سرور و سالارتان آمد
نورالهدا آمد، خون خدا آمد
ای یوسف زهرا ، خوش آمدی مولا
شعر میلاد امام حسین علیه السلام
خــانـۀ شیـر خـدا امشـب پــر از نور خداست الـبشــاره لیلــۀ میــلاد مصبــــاح الهــداست
بـر سـر دوش نبـی، شمس ولایـت جلـوه گر پیـش روی فــاطمه، مــرآتِ حسـنِ ابتــداست
فـاطمه آورده فـــرزندی کـه در قــدر و جــلال هـم محمـد هـم امیـرالمؤمنین هم مجتباست
چشـم ثــاراللهیان روشـن بـه میلاد حسین کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست
گـام گـامِ مقـدمش، رشـک گلستان بهشت عضـو عضـوِ پیکــرش، اوراق صنــع کبـریاست
این همـان مصباح دست غیـب رب العـالمین ایـن همــان قــرآن روی قلــب ختم الانبیاست
چشم نه،لب نه،جبین نه،حنجر و رخسار نه پــای تـا سر غرق در گلبوسههای مرتضاست
بـا وجــود آنکـه نَبـــوَد رحمـت حــق را حـدود
ایـن نمـــای رحمــت بـی حــدِّ ذات کبـریاست
سبـط احمـد، نجـل حیـــدر، آرزوی فــاطمــه خون قرآن،اصل ایمان، قلب دین، روح دعاست
قطــرهای از بحــر لطـفش چشمـۀ آب حیـات ذرهای از خـــاک کـــویش درد عـالم را دواست
وصـف او بــاید کسـی گــوید کـه قـــرآن آورد مــدح او بــاید کسی گوید که او را خونبهاست
هر چه میبینم جمالش را، نبی پـا تا به سر هر چه میخـوانم ثنایش را، علی سر تا به پاست
هر سری تقدیم جانان گشت، خـاک پــای او هردلی جای خدا گردد، بر او صحن و سراست
هرچه ازاو خواست ذات پـاک حـق تقـدیم کرد درعوض او ازخدای خویش بگرفت آنچه خواست
من نمیگویم، نمیگویم، خـدا باشد حسین لیـک گــویم گـر خـدایی از خدا خواهد، رواست
خـــواهـر مظلـــومــۀ او مــــادر آزادگی است تـا قیــامت بــر همـــه آزاد مـــردان مقتداست
اصــغـری دارد کــه ذبـح اکبرش خوانند خلق دختری دارد که دست بستــهاش مشکل گشاست
مــادری دارد کـه در قــرآن، خـدا مدّاح اوست مدح او تطهیر و قدر وفجرو نور و«اهلأتی»ست
قــامتی دارد، قیــامت گوشهای از سـایهاش صــورتـی دارد کـه در چشـم محمد دلرباست
بـــازویی دارد چــو بـــــازوی امیــرالمـؤمنین هیبتی دارد کــه گـویی خود علی مرتضاست
روز محشـر ذکـــر کــل انبیــا یا فاطمه است فـاطمه گــوید خــداوندا حسین من کجـاست؟
او بُـــوَد فُلــک نجــات و لنگــرش دخـت علی ایـن نبـاشد کفـر اگـر گـویم خدایش ناخداست
شهـریــار کشـور دلهــا «حسین بن علی» زادۀ امالبـنـیـن فـــــرمــانــدۀ کـــل قـــواست
آنچـه در عــالم گنــه کـــار است در روز جـزا گر خدا بخشد به یک موی حبیب او به جاست
گر چه حتی روزمحشر چشم زهـرا سوی اوست هــر شب او واقعــه، هـــر روز او روز جــزاست
اینکــه خنـــدانـیـم و گــــریـانیـم در میـلاد او میکنـد ثـــابـت، گِــل مــا از زمیـن کربلاست
آنکه سرسازد نثار دوست،از عالم سر است کشتــۀ محبـوب را گر کشته پنداری خطاست
مــرگ در بستــر بــوَد بر عاشق صادق حرام ایـن معمـا را کسـی دانـد کـه بـا ما آشناست
شور ما شور شهادت، شـوق ما شوق وصال زخـم مـــا یـــاری رحمت، خـون ما آب بقاست
من ز خــون دل نـــوشتم بــــر جبین آسمان هرکه فانی در ره حق نیست، پایانش فناست
قبر: کعبه، رکن: مقتل، تــربت عشاق: حِجر مضجع من«مروه» و ایوان عباسم «صفا»ست
گــو یـکــی گـــردند خلقـت از بـرای قتـل من قــــامتم تنهــا بــــرای خــالق یکتـا دوتـاست
آب را بـــر روی مــا بستــه نمـیدانــد عـــدو حنـجــر مــــا تـشـنـۀ آب دم تیــــغ بـــلاست
وصل جانان از دم شمشیـر میآیـد به دست ایـن همــان معنــای رمــز «البـلاءُ لِلولا»سـت
"میثـم" ایـن مصـراع را بــا خـط خـون بـاید نوشت
رأس ما از تن جدا شد، دوست کی از ما جداست؟
میلادیه امام حسین علیه السلام
ای همـه پیغمبــران! کنـیـد از جـا قیـام
نهیـد رو بــا شعـف، بـه بیـت خیـرالانـام
همه به ذکر و دعا،همه به عرض سلام
که روی دست نبی، حسیـن دارد مقـام
مسیــح در هـر نفـس، کیـم در هر کلام
زنند دم از حسیـن، بــه اشتـیـاق تمــام
شب سرور خداست جهان پـراز این نداست
ظهـور نــورالهــداست حسین روحی فداست
جهـان اســلام بــــود، در آرزوی حسین
رسـول اکـرم زند، خنده به روی حسین
«امابیهـا» کشـد شانه به موی حسین
گشوده شیرخدا دیده به سوی حسین
گــرفته دیـــن آبـــــرو ز آبـــــروی حسین
نهنـد پیغمبــران جبـیـن بـه کـوی حسین
حسیـن«فــوزالعظیم» حسین«نــــورمبـیـن»
حسین«عین الحیات» حسین«حق الیقین»
نهــاد پـــا در جهــان امـام عفــو و کرم
ز مقــدمــش آمـــده مدینـه رشـکِ ارم
صــورت زیبــای او ســـورۀ نــون و القلم
به آبرویش قسم به خاک کویش قسم
کـه مـا نبـودیم و او به ملک دل زد قدم
به هر دلی ساخته، خدا بر او یک حرم
حسین یار دل است گـــل بـهـــــار دل است
به مهـر او دلخـوشم که عشق کار دل است
نفـس از او، دم از او، نشـاط از او، غم از اوست
او ز رســــول خــــدا، رســــول اکـــرم از اوست
تمـــــام او از خــــدا، تمــــــام عــــالم از اوست
حـیــــات عــــالـم از او، نجــــات آدم از اوســـت
حسین خود قلب ماست،قلوب ما هم از اوست
منـم کـه تــا روزِ هسـت تمـام هستم از اوست
قعـود یعنـی حسین قیــام یعنی حسین
سجود یعنی حسین سلام یعنی حسین
حسین بی یار نیست، خلق جهان یار اوست
بــه اوج آزادگـــی، خلـــق گــــرفـتـــار اوست
کلیــم مــدهـوش او، مسیـــح بیـمـــار اوست
تمـــام هســت خـــدا، متـــاع بـــــازار اوست
بـه آن حسینی کـه حق تکیه به دیوار اوست
هـر کـه حسینی شــود خــدا خـریدار اوست
سبزی گلزار دین ز سرخی خون اوست
قیــــام مدیـون او نمــاز مــرهـون اوست
بـــــارِ غـــــمِ امتـــــی، همــــاره بــــــر دوش او
بــه سیــر معـــراج خـــون، زخــم بـدن تــوش او
پـیـــام بـــی جبـــرئـیـل ز دوسـت در گـــوش او
زخـــم ســـر نیـــزههــا نیـش مگــو، نـــــوش او
هماره بوده است و هست شیعه کفن پوش او
میــــان آغــــوش خــــون خـــدا هــم آغـوش او
گلو شده چاکچاک بدن شده پوستپوست
ز هــــر رگ حنجرش ندا دهد دوست،دوست
الا کـه جــان پیشکش در ایـن ولادت کنیم
بـه مکتـب خـون مـرور درس شهادت کنیم
همه چو «فطرس» بر او عرض ارادت کنیم
از این ولادت به خلق، سزد سیـادت کنیم
خــاک درش را ز مِهـــر، مُهـر عبادت کنیم
ز خــاک یــــاران او کســب سعـادت کنیم
وعدۀ ما با حسین عروج ما تا حسین
ســرود مـا ذکر ما دعای ما یا حسین
حسین تا روز حشر، رهبر آزادگیاست
خــون جــوانـان او جـــوهر آزادگیاست
خــاک شهیـدان او مظهـر آزادگیاست
قــامت عبــاس او محــــور آزادگیاست
قتلگهش تـــا ابــد سنـگـر آزادگیاست
پیـکر صــد چـــاک او منظر آزادگیاست
پیرو او کیست؟کیست؟ کسی کـه آزاد زیست
بنـــــدۀ درگــــــــــاه او جز به خدا بنده نیست
تو کیستی؟ یا حسین! خدای را مظهری
تــو شمـع جمـع وجـود، تــو روح پیغمبری
تــو بـا سرت نوک نی ز خلق عالم سری
تــو کـــلِ اسلــام را چــــو روح در پیکـری
تـــو خلــــق را تـا ابـد، چـــراغ روشنگری
تــــو در جـــلال و شـــرف محمــدِ دیگری
زخم بـدن سورۀ تَبارَکت یـا حسین
خلعتِ ثـاراللهی مبارکت یـا حسین
خون شهیدان تـو، خون تو خون خداست
قسم به ذات خدا، خدا تو را خونبهاست
غــریبی و عــالمی بـا هــدفت آشناست
قبر تو در قلب مـا مهـر تو در خون ماست
سینــۀ مجـــروح ما قطعهای از کربلاست
حنجــرۀ مـــا پــر از زمــزمـــۀ نی نـواست
تویی کـه خلــق خداست دست به دامان تو
"میثم"بیدست و پاست دست به دامان تو
سرود میلاد امام حسین علیه السلام
میـــوۀ قلـــب احمـــــدی، ابی عبدالله
خوش آمدی خوش آمدی ابی عبدالله
دستــه گـــــل محمـــدی ابی عبدالله
خوش آمدی خوش آمدی ابی عبدالله
مژده بـده که سـوّمِ مـاه شعبان است
عیــد ولادت حسین، جـان جانان است
بر روی دست مصطفی، کل قرآن است
قـــدم بـــه چشـم مـا زدی ابی عبدالله
خوش آمدی خوش آمدی ابی عبدالله
ای گل سرخ فاطمه، یــوسف زهرا
چشم و چــراغ مرتضی، حجّت یکتا
عالَم ز مقدمت شده، جَنَّتُ الاعلی
حجّـت حــی سـرمدی ابی عبدالله
خوش آمدی خوش آمدی ابی عبدالله
آمــده فخــر عــالمین چشــم مـا روشن
فــاطمه را نــور دو عین چشم ما روشن
مولای عاشقان حسین چشم ما روشن
جـــــان رســـــول اَمجــــدی ابی عبدالله
خوش آمدی خوش آمدی ابی عبدالله
خــدا بــه ختـم الانبیـاء تهنیت گوید
نبــی بــه شــاه اولیـاء تهنیت گوید
علی به دُخت مصطفی تهنیت گوید
مظهـر حُســن اَحــدی ابـی عبدالله
خوش آمدی خوش آمدی ابی عبدالله
ثــارالله یــــا سیــدی و ابـن ثــاره
علی به طلعتت شده محو نظاره
زمـــزمــه نبـــی بـــود دور گهواره
یــا ولــدی یــا ولـدی ابی عبدالله
خوش آمدی خوش آمدی ابی عبدالله
سرود میلاد امام حسین علیه السلام
جلوه مصباح الهدی به همه ارض و سماء سرزده
قــاصد رحمـت همـه جـا ز ره صدق و صفا در زده
وجــه خـــدای ازلــی بـه جهــان جلـوه دیگــر زده
شب درود و صلوات آمده
عید سفینه النجــاه آمده
(یاحسین یاحسین)
روشنـی چشــم نبـی بــود از جلـوه روی حسین
خنده زنان گریه کنان زده بوسه به گلوی حسین
لیلـه قـــدر علـــوی بــه سیـه طــره موی حسین
فطرس بیچـارۀ پرسوخته
دیده به گهواره او دوخته
(یاحسین یاحسین)
فطـــرس بیچـــاره بیـا بـه بـرش زمزمه آغاز کن
راز دل ســوخته بـــا پســـر فـاطمــه ابـــراز کن
با کرم و لطف حسین به سما پر زن و پرواز کن
شفا ز ریحانه زهرا بجو
کنــار گهـوارۀ مـولا بگو
(یاحسین یاحسین)
سـائل درگــاه حسین علم افراشته در عـالمین
من چه بگویم سخن از شرف و عزّت آن نور عین
از دو لب ختم رسل، بشنو ذکر«اَنَا من حسین»
زادۀ خیــرالبشـر است ایــن پسر
برهمه هستی پدراست این پسر
(یاحسین یاحسین)
خلــق سمــوات و زمین همگان مست ولای حسین
خیــل رســل را بـه جگـر عطـش جــام ولای حسین
کیست به جز ذات خدا کـه کند مدح و ثنای حسین
اوست کسی که خونبهایش خداست
مــــادح و مـــرثیه ســــرایش خداست
(یاحسین یاحسین)
سرزده در گلشن وحی، سحر از بیت علی آفتاب
محـــو جمــالش شدهاند نبـی و فاطمـه و بـوتراب
بــه گفتـــۀ روح خـــدا کــه بــود رهبــر این انقلاب
عید حسین و روز پاسدار است
این بهتــرین مدال افتخار است
(یاحسین یاحسین)
ای به مزار و حرمت همی از سنگر یاران سلام
بـــر تـــو و خیـل شهدا ز لـب پیر جماران سلام
بـر تـن سرباز رهت که شده گلوله باران سلام
قسم بـه سوز دل اهل ولا
دل مــرا کـن از کــرم کربلا
(یاحسین یاحسین)
ای کـه پیمبـر به لَبَت همـه دم بـوسه مکرّر زده
مرغ دل ما همه شب به سوی کرب و بلا پرزده
آتــش هجــرت بــه خــدا به دل ما همه آذر زده
بر سر ما شور ولایت بده
بـر دل مــا نـور ولایت بده
(یاحسین یاحسین)
شعر میلاد امام حسین علیه السلام
عید است و جهان روضۀ رضوان حسین است از عرش الی فرش، گلستان حسین است
بـا گریـۀ شـوق نبـی و حیــدر و زهـرا چشم همگان بر لب خندان حسین است
تنها نه به سویش شده فطرس متوسّل خلق دوجهان دست به دامان حسین است
ای خیـل مـلک حـرمت او پاس بدارید کاین طایرِ پرسوخته، مهمان حسین است
میلاد حسین آمده سر تا به قدم گوش زیرا که خداوند ثناخـوان حسین است
«فطرس» طلب عفو کن از یوسف زهرا
العفو بگو، عفو به فرمـان حسین است
گمــراه نگــردید کــه مصباح هدایت تا روز جزا حُسنِ فروزان حسین است
آدم نــه فقــط بــر در او بــرد تــوسّل عالـم بـه سـر سفرۀ احسان حسین است
آزادگـی و غیــرت و ایثــار و شجــاعت این چـار، الفبـای دبستـان حسین است
بـا خــون شهیــدان بنویسید و بخوانید این بیت که سرلوحۀ دیوان حسین است
سـردادن و مهـلت بــه ستمــکار ندادن خط و هدف و مکتب و ایمان حسین است
گـــر تشنــهلبِ آب بقاییــد، بیاییــد سرچشمۀ آن در لبِ عطشان حسین است
شیعـه اسـت کـه تـا دامنـۀ صبح قیامت با آتش دل شمع شبستـان حسین است
ای شیعـه مکـن بــر دگــران باز درِ دل ایـن خانـۀ آتـشزده از آن حسیـن است
خونی که از آن یافت جهان رنگ خدایی والله قسـم خـون جوانـان حسیـن است
تا صبـح قیـامت بـه سـر نیـزه عیان است هفتـاد و دو آیـه که ز قرآن حسیـن است
بر گوهــر اشکــش نتــوان یافــت بهایی آن دیده که میگرید و گریان حسین است
در معرکـۀ عشـق نگـه کـن کــه ببینـی سرها همه چون گوی به چوگان حسین است
اعجـاز مسیحـا کنـد از زخـم تـن خود هر کشته که افتاده به میدان حسین است
حاشا که ز شمشیر ستمگـر بهـراسیم در سینۀ ما چاک گریبان حسین است
هرگـز نـرود آبـش بـا کفـر به یک جو تا امـت اسـلام، مسلمـان حسین است
حـق است اگر ناز فروشیـم به فردوس زیرا دل ما روضۀ رضوان حسین است
«میثم» اگر امروز ز قرآن خبری هست
ایـن از اثـرِ فتــح نمایان حسین است
سرود میلاد امام حسین علیه السلام
عالم هستـی یکسر شده گلشن
یا رسولالله چشـم و دلـت روشن
ایـن نــدا آیـد از خــدا آیــد
اهل عالم عید میلاد حسین آمد
اهل عالم عید میلاد حسین آمد
جبرئیل امشب از حق پیام آرد
بـر رســـولالله عرض سلام آرد
تهنیتگویــان از دل و از جان
اهل عالم عید میلاد حسین آمد
اهل عالم عید میلاد حسین آمد
مادر سادات قرآن به بر دارد
تـا ز آیــاتـش گلبوسه بردارد
حوریان خیزید دستهگل ریزید
اهل عالم عید میلاد حسین آمد
اهل عالم عید میلاد حسین آمد
سفرۀ رحمت شد دامن صحرا
در شــب عیــدِ ریحــانة الـزهرا
خانۀ مولاست جنةالاعلاست
اهل عالم عید میلاد حسین آمد
اهل عالم عید میلاد حسین آمد
ای گنهکاران! فلـک نجـات است این
شافع محشر، خضر حیات است این
روی حق رویش چشم دل سویش
اهل عالم عید میلاد حسین آمد
اهل عالم عید میلاد حسین آمد
هستی عالم بسته به یک مویش
انبیــــا بـــا هــــم پـــروانــۀ رویـش
شمع دل این است جانِ شیرین است
اهل عالم عید میلاد حسین آمد
اهل عالم عید میلاد حسین آمد
خـط ســـرخ او اسـلام نــاب ماست
حشر و میزان و دین و کتاب ماست
راه او پــوییم بـا هـم گوییــم
اهل عالم عید میلاد حسین آمد
اهل عالم عید میلاد حسین آمد
سرود میلاد امام حسین علیه السلام
عاشقان گل بفشانید همه
ســورۀ نـــور بخــوانـید همه
عیدی از فاطمه و شیرخدا بستانید
مژدگانــی ز تمـــام شهــدا بستانید
خوش آمدی یا اباعبدالله
اهل دل روح عبادات است این
مصحف مادر سادات است این
ســورۀ نـــور نـوشتـه بـه گـل رخسارش
بــرده دل از علی و ختـم رسل دیدارش
خوش آمدی یا اباعبدالله
عالم از خلقت او خـلق شده
جنّت از طلعت او خلـق شده
این پسر فُلک نجات است نجات است نجات
بـه کمـال و بـه جـلال و بـه جمــالش صلوات
خوش آمدی یا اباعبدالله
گل قـــرآن گـل رخسارۀ او
دست جبریـل به گهوارۀ او
ملک وحـی بـه لبخند سخن میگوید
«انّ فی الجنّةِ نهراً من لبن» میگوید
خوش آمدی یا اباعبدالله
مـا بـه دل نــور حسینی داریم
ما به سر شور حسینی داریم
روز اوّل به حسین ابن علی دل بستیم
در دو دنیــا همه از جام ولایش مستیم
خوش آمدی یا اباعبدالله
شعر میلاد امام حسین علیه السلام
مرآت ولایت ۴ – غلامرضا سازگار
ماه شعبان آفتاب آوردهای
روی حق را بینقاب آوردهای
قلب زهرا چشم حیدر را چراغ
روح احمد را گلاب آوردهای
در حقیقت از دل دریای نور
بر محمّد دُرِّ ناب آوردهای
تشنگان وادی ایثار را
آب شیرینتر ز آب آوردهای
آفـرینش پـر شـده از یــاحسین
کل هستی کرده خلوت با حسین
اهل عالم عید مصباح الهداست
عید کل خلقت و عید خداست
این تمام وحی بر دوش نبی
این همان قرآن ختمالانبیاست
چشم خود نگشوده گفتا جبرئیل
یا محمّد این شهید کربلاست
این امام پیشتر از خلقت است
این شفیع خلق در روز جزاست
ایـن بــوَد پیغمبــران را نـــور عیــن
این حسین است این حسین است ای حسین
این مدال شانۀ پیغمبر است
این سراپا احمد است و حیدر است
این رسولالله خون انبیا
این کتابالله دست مادر است
مصطفی از اوست، او از مصطفاست
بلکه جان مصطفی در پیکر است
در سفیدی گلویش خواندهاند
کز ولادت عاشق ترک سر است
ذات حق او را مکرم خوانده است
روضهاش را بهـر آدم خواندهاست
چشم شو دل، وجه داور را ببین
روح شو روح مصور را ببین
یک نگه کن بر گل روی حسین
احمد و زهرا و حیدر را ببین
آیۀ «والفجر» را با من بخوان
سورۀ والفجر دیگر را ببین
بر همه اعضای او سر تا قدم
جای لبهای پیمبر را ببین
جبرئیـل امشب نگهبانش شوی
سعی کن گهواره جنبانش شوی
فرش را امشب گلافشانی کنید
عرش را با هم چراغانی کنید
عرشیان امشب حسین آید به عرش
جان به استقبال قربانی کنید
با تماشای جمالش همچنان
سیر در آیات قرآنی کنید
با بیان وحی در وصف حسین
مثل پیغمبر ثناخوانی کنید
گسترید از بال، بر او فرش را
در بغل گیرید جان عرش را
عطر جنّت چیست خاک کوی اوست
لیلۀ قدر الهی موی اوست
روی هر برگ گلی در باغ خلد
آیهای در وصف خلق و خوی اوست
وسعت ملک خداوند عظیم
تا قیامت پر ز های و هوی اوست
چشمههای رحمت و عفو خدا
در همه عالم روان از جوی اوست
این حسین است این امام رحمت است
هـم امـام و هـم تمـام رحـمت است
ای تولایت تمام دین حسین
ای خدا آیینه و آیین حسین
ای رسولالله از سر تا قدم
ای خدا را چهرۀ خونین حسین
از گلوی چاک چاک خود به ما
هم دعا کن هم بگو آمین حسین
بی تو بودن زندگی تلخ است تلخ
با تو جان دادن بوَد شیرین حسین
تا قیـامت دلربـایی میکنی
در دل عالم خدایی میکنی
مصطفی را جانی و جانان تویی
روی دست و سینهاش قرآن تویی
حمد تو، تکبیر تو، تهلیل تو
دین تویی ایمان تویی قرآن تویی
در تمام وسعت مُلک خدا
مالکالمُلک و ولی سلطان تویی
در دل امواج توفان بلا
نوح تو، کشتی تو، کشتیبان تویی
چشم ما و دست احسانت حسین
جـان عالـم بـاد قربانت حسین
روح را آرام جانی یا حسین
یک جهان جان در جهانی یا حسین
الله الله معنی «الله نور»
در زمین و آسمانی یاحسین
هم در آغوش خدا میبینمت
هم چراغ دوستانی یاحسین
میهمان تشنهکام کربلا
عالمی را میزبانی یاحسین
عالــم اســلام بیتالنـور تو
پیکر صد چاک تو منشور تو
تا قیامت چشمها دریای توست
آب هم لبتشنۀ لبهای توست
هر سر از تن جدا خاک قدم
هر دل بشکسته جای پای توست
زخم اکبر، آیۀ ایثار و صبر
خون اصغر، جوهر امضای توست
گرچه روزی نیست همچون روز تو
روزها هر روز عاشورای توست
وصف تـو آیـات محکم میشود
میوههای نخل «میثم» میشود
شعر میلاد امام حسین علیه السلام
مرآت ولایت ۴ – غلامرضا سازگار
امشب شب تبسم و اشک پیمبر است
بیشبهه از هزار شب قدر بهتر است
جان محمّد است در آغوش مرتضی
یا روی دست فاطمه قرآن دیگر است
امشب خدا به وسعت ملک وسیع خویش
با جلوۀ حسینی خود نورگستر است
امشب بوَد برای خدا هم شب حسین
گلبوسۀ نبی است به لعل لب حسین
امشب خدا ولیمه به خلق جهان دهد
امشب خدا به پیکر توحید جان دهد
امشب خدا گشوده ز رخ پرده بر رسول
روی حسین را به محمّد نشان دهد
تنها به یک ملک ندهد باز بال و پر
امشب حسین بر همه خط امان دهد
«فطرس» به فوج فوج ملک ناز میکند
دور حسیـنِ فاطمــه پـرواز میکند
این قبلۀ دل همه، جان پیمبر است
این روح انبیا و روان پیمبر است
این مصحف نبی به سر دست فاطمه
این دست حیدر است و زبان پیمبر است
این بر فراز شانه مدال محمّد است
این روی سینه تاب و توان پیمبر است
این است آن حسین که آقای عالم است
آقایـی تمــامی عالــم بــر او کـم است
ماه رسول، ماه خدا را نظاره کن
خورشید آسمان هدا را نظاره کن
بر روی دست فاطمه با صدهزار چشم
رخسار سیدالشهدا را نظاره کن
بر گرد کعبۀ دلِ ختم رسل بگرد
سعی آور و صفای صفا را نظاره کن
سر تا قدم رسول خدا زاد فاطمه
الحـق که سیدالشهدا زاد فاطمه
مادر، حسین زاده بر این مادر آفرین
این حیدرِ علی است، بر این حیدر آفرین
این منظر جمال خداوند سرمد است
بر منظر آفرین و بر این منظر آفرین
گوهر بوَد حسین و صدف، قلب فاطمه
بر این صدف سلام و بر این گوهر آفرین
امشب خدا سلام فرستد به سوی او
گیرد رسـول در بر و بوسد گلوی او
ای خاک پات تاجِ سرِ شهریارها
ای برده دل ز طایفهها و تبارها
احمد که انبیا همه بوسند دست او
داده است عضوعضو تو را بوسه بارها
بیش از هزار سال گذشت زمان هنوز
باشد هزارهات همه لیل و نهارها
دلهـای دوستـان خـدا نینـوای توست
هر لحظه یک هزارۀ کرب و بلای توست
ملک وجود گوشۀ صحن و سرای تو
دلهای انبیا حرم باصفای تو
بالله قسم چراغ هدایت به هر زمان
باشد به نوک نی سر از تن جدای تو
دین خدا ز خون گلویت وضو گرفت
خود کیستی که هست خدا خونبهای تو؟
سر تا به پا تمام سرشت محمّدی
اقرار میکنم که بهشت محمّدی
تو از خدا جلال خدایی گرفتهای
بر عالمی برات رهایی گرفتهای
در بین انبیا و امامان تو از خدا
عنوان سیدالشهدایی گرفتهای
هم خود فدای دوست شدی با هزار زخم
هم روی دست خویش فدایی گرفتهای
وقتی که تیغ خصم گلوی تو را برید
خون تو را خدا به بهای خودش خرید
ای بر تن مطهر تو جای نیزهها
آوای دلربای تو در نای نیزهها
غیر از سر مقدس تو در چهل مقام
خورشید را که دیده به بالای نیزهها؟
قرآن بخوان که تا در دروازههای شام
آیند مرد و زن به تماشای نیزهها
از بـس زدنـد بـر تـن پاک تو نیشتر
زخمت ز حلقههای زره گشت بیشتر
ای خون زخمهای تو فرش عبادتت
لطف و کرم، سجیّه و ایثار، عادتت
هر چند چهره در مه شعبان گشودهای
میلاد توست روز بزرگ شهادتت
تا بامداد روز جزا روح انبیا
آیند کربلا پی عرض ارادتت
تنها نه در طریق تو «میثم» حسینی است
عالـم حسینینـد و خـدا هم حسینی است
سرود میلاد امام حسین علیه السلام
مرآت ولایت ۴ – غلامرضا سازگار
میلاد ثارالله اکبر آمد
مصداق قرآن پیمبر آمد
جان پیمبر خوش آمد حجت داور خـوش آمد
کشتـگان راه حــق را سید و سرور خوش آمد
یا حسین عیدت مبارک
یا حسین عیدت مبارک
میلاد ایثار و شهادت آمد
خورشید تابان سعادت آمد
این شهیدان را امام است رهبر خـون قیام است
عشـق و ایمان و شهادت بی ولای او حرام است
یا حسین عیدت مبارک
یا حسین عیدت مبارک
پیغمبر پیغمبر چشم تو روشن
یا حیدر یا حیدر چشم تو روشن
جانـی و جانانـه داری در بغل ریحانه داری
ای یم فضل و کرامت در بغل دردانه داری
یا حسین عیدت مبارک
یا حسین عیدت مبارک
ای ماه تابان چرخ هدایت
منجی انسانها شمس ولایت
تو علی را نـور عینی ایـن چـراغ عــالمینی
تو تمام هست احمد تو حسینی تو حسینی
یا حسین عیدت مبارک
یا حسین عیدت مبارک
ای رویت کل آبروی قرآن
خون پاکت آب وضوی قرآن
ای حیات دین پیامت زنده قرآن از قیامت
وسعت عالـم ز خونت کربلا شد تا قیامت
یا حسین عیدت مبارک
یا حسین عیدت مبارک
شعر میلاد امام حسین علیه السلام
مرآت ولایت ۴ – غلامرضا سازگار
عید میلاد حسینبنعلی آمد
خانۀ وحی از جمالش منجلی آمد
ای یوسف زهرا خوش آمدی مولا
ای تمام آفرینش محفلت روشن
یا محمّد یا علی چشم و دلت روشن
ای یوسف زهرا خوش آمدی مولا
فاطمه نور دو عینت را تماشا کن
لعل لبهای حسینت را تماشا کن
ای یوسف زهرا خوش آمدی مولا
ای همه ملک خدا غرق هیاهویت
جای لبهای محمّد بر گل رویت
ای یوسف زهرا خوش آمدی مولا
ای تمام تشنگان خضر حیات آمد
مشعل نورالهدا فلک نجات آمد
ای یوسف زهرا خوش آمدی مولا
ای حسینیون همه با هم بپا خیزید
گل به روی مقدم خون خدا ریزید
ای یوسف زهرا خوش آمدی مولا
ما که از جام ولایت جمله سرمستیم
از ازل دل بر حسین فاطمه بستیم
ای یوسف زهرا خوش آمدی مولا
شعر میلاد امام حسین علیه السلام : شب نزول ملایک
مرآت ولایت ۵ – غلامرضا سازگار
امشب شب نزول تمام ملایک است
باور کنید بخت، به کام ملایک است
هم کوثـر ولایـت و هم بادۀ بهشت
پیوسته بحربحر به جام ملایک است
بــارد بـرات عفــو الهـی ز آسمـان
صبح قیامت است، قیام ملایک است
بر هـر ملک کـه مینگرد از چهارسو
چشمش به ماه روی امام ملایک است
امشب ز صدهزار شب قدر، بهتر است
قنداقـۀ حسین بـه دسـت پیمبر است
****
ملک وسیـع حـق، یـم عفو عنایت است
لبریــز، آسمــان ز فـروغ ولایـت است
هر سورهای که مینگرم صورت حسین
هر آیـه در ولادت او یـک ولایت است
نور حسین، ارض و سما را به بر گرفت
این نور، همچو نور خدا بینهایت است
دوران تیـرگی و ضلالت بـه سر رسید
امشب شب طلوع چراغ هـدایت است
این شمع جمع محفل اولاد آدم است
این کشتی نجـات غریقان عالم است
****
پیغمبـران همـه شـده محو نظارهاش
صف بستهانــد دور و بـر گاهـوارهاش
این است آن سپهر ولایت که وقت صبح
خورشید و ماه گشته به دور ستـارهاش
خلـق زمیـن و اهـل سمـاوات، تـا ابد
مرهون لطف و مرحمت بـیشمارهاش
بالله عجیب نیست که در روز رستخیز
دوزخ بهشت گـردد بـا یـک اشارهاش
در روز حشر با کَرَم خود چهها کند
ترسـم ز نار، قاتل خود را رها کند
ملک وجود بسته به یک تار مـوی او
گل کرده بوسههای محمّد به روی او
این است کعبـهای که تمامی کائنات
بگرفتهانــد دست توسـل به سوی او
صورت نهد به خـاک قدمهـاش آبرو
تـا کسب آبــرو کنــد از آبــروی او
هرجــا کـه انبیـا بنشیننـد دور هـم
باشد چراغ محفلشان گفتوگوی او
باید نـدا دهیم کـه عالم حسینی است
بالله قسم! رسول خدا هم حسینی است
****
خرم کسی که در دو جهان با حسین زیست
گمراه، آن کسی که امامش حسین نیست
این است آن امـام شهیـدی که همچنان
بایـد شـب ولادت او هـم بـر او گریست
ایـن کشتـۀ خـداست وگرنــه بــرای او
بعد از چهارده صده این هایوهو ز چیست؟
داده نشـان بـه قاتل خود هم ره بهشت
یالعجب! خدای بزرگ! این حسین، کیست؟
یک بنده و هـزار خصـال خداییاش
در عین بندگیست جلال خداییاش
****
خوبــان روزگـار همـه خـاک راه او
آزادگیست عبــد غــلام سیــاه او
فرهنگ ما نتیجـۀ صبـر و مقـاومت
دانشگــه تمــام مــلل قتلگــاه او
مـن منکـر شفــاعت او نیستم ولـی
کافیست بر نجات همه یک نگاه او
تنهاترین امام بزرگی که بود و هست
در عین بیکسـی همـه عالم سپاه او
بی او غریب و بیکس و تنهاست عالمی
یـارب! مبـاد سایـۀ او کـم شــود دمـی
****
پوشیده شد به پیکر توحید، جوشنش
قرآن مـاست مصحف صدپارۀ تنش
خواهیـد دیــد روز قیــامت ز چـارسو
ریــزد بــرات عفــو الهــی ز دامنش
در روز حشــر، زخـم شیهدان عالماند
گلهای سرخ روی خدایـی ز گلشنش
از بس از او کرامت و قدر و جلال دید
کفو کریم خوانـد بـه گودال، دشمنش
کی غیر او که داغ عطش بود بر لبش
با کام تشنه آب خورانـد بـه مرکبش؟
****
ما بیقـرار او شدهایم ایـن قــرار ماست
هرجا که هست خـاک ره او مزار ماست
تا بر حسین، سینۀ خـود سـرخ کردهایم
فـردا لبـاس سینهزنـی افتخــار ماست
چون دعبل و کمیت و فرزدق تمام عمر
فریاد یاحسین همـان چـوب دار ماست
بر سنگ قبـر مـا بنویسید و حک کنید
ذکر حسین تا صف محشر شعار ماست
روز ازل کـه آب و گل ما سرشته شد
نامش به صدر لوح دل ما نوشته شد
****
نــام حسیـن نـزد خـدا اسـم اعظم است
خـون گلـوی تشنــۀ او اشــک آدم است
خواهـی اگـر درست بدانی حسین کیست
قــرآن روی قـلب رســول مکــرم است
بـر خـون پـاک او که نیفتد دمی ز جوش
تنهـا خـدای عزوجــل صــاحب دم است
خوننامـۀ شهــادت او بــاغ لالههــاست
یک برگ آن به لطف خدا نخل «میثم» است
در پـای نخـل او بنشینیـد دوستـان!
زین نخل سرخ میوه بچینید دوستان!
شعر میلاد امام حسین علیه السلام | یم کرامت
مرآت ولایت ۵ – غلامرضا سازگار
الا مـلائکة الله! انس و جـان! تبریک!
تمام خلق زمین! اهل آسمان تبریک!
پیمبـران خـدا! عیدتـان مبـارک بـاد
ولی امر خدا! صاحبالزمـان! تبریک!
ولادت پسر فاطمـه امام حسین
به ذات پاک خداوند لامکان تبریک!
خبر دهید به عالم که عید، عید خداست
ادب کنیـد کـه میـلاد سیـدالشهداست
****
خدا به حضرت زهرا پسر عطا کرده
بگو به عالـم خلقت پـدر عطا کرده
برای عفو گنهکارها به پیغمبر
قویتـرین سنـد معتبـر عطـا کرده
شکفته لالۀ لبخند بر لب احمد
خدا به نخل امیدش ثمر عطا کرده
جمال غیب خداوند دیده شد امشب
فروغ نامتنهاهـی دمیـده شد امشب
****
زند رسول خـدا بوسه بر لب و دهنش
نه بر لب و دهنش بلکه عضوعضو تنش
درود نـور بــه نـور جمــال زیبـایش
سـلام روح بـه آیـات مصحف بدنش
به جای جامه دَرَد قلب خویش را یوسف
اگر بـه مصر برد بـاد، بـوی پیرهنش
مسیح، تشنۀ لبهای روحپرور اوست
تمـام جـان محمّد درون پیکر اوست
****
تمام عـالم خلقت یـم کـرامت اوست
بقـای مکتب توحیـد در امامت اوست
مـرا ز روز قیــامت کسـی نترســاند!
قیامتی که خدا گفته عکس قامت اوست
به شیعیـان علـی میخورم قسم صدبار
که درس شیعه همان درس استقامت اوست
اگرچه گریـۀ ما در شب شهادت اوست
شب شهادت او هم شب ولادت اوست
****
بهشت حــور ز نـور وی آفریــده شده
جمال حق همه در این جمال، دیده شده
ز دشت کربوبلا تـا به شام، بر سر نی
کلام وحـی ز لبهـای او شنیـده شده
حسین شـد بـه تمـام ستمگـران پیروز
چه باک اگر که سرش از قفا بریده شده؟
سرش به نوک سنان جلوهگر شود هر روز
شهیـد راه خــدا زندهتـر شــود هر روز
****
حسین تا صف محشر چراغ ایمان است
حسین در تـن توحید تـا ابـد جان است
رسول گفت: حسین از من و من از اویم
حسین، کیست؟ محمّد؛ حسین، قرآن است
برای حفظ شـرف در تمـام نهضتهــا
حسین اسـوۀ امـت حسین، میزان است
حسین، مشعـل سـوزان عالمافروز است
حسین کیست؟ امام همیشه پیروز است
****
هنوز در جگـر شیعـه زخـم پیکـر اوست
هنوز رهبـر مـا بـر سـر سنان سر اوست
اگرچـه آب به لبهـای خشک او نرسید
همیشه آبروی خون ز خون حنجر اوست
هنـوز خـون علیاکبـرش بـه تن جوشد
هنوز خنده به لبهای خشک اصغر اوست
هنوز سینـۀ آزادگان مدینـۀ اوست
هنوز سنگر ما عرشۀ سفینۀ اوست
حسین، خون خداوند و خونبهاش خداست
حسین، قبلـۀ جانهـا و کعبـۀ دلهاست
به پـور هنـد جگرخـواره کی شود تسلیم
کسی که جان رسول است و زادۀ زهراست؟
اگــرچــه نیسـت همــانند روز او روزی
به یـاد اوست که هـر روز، روز عاشوراست
به هرکجا نگری مشعل هدایت اوست
تمـام ملک خـدا مرکـز ولایـت اوست
****
همیشه زنـده و جاوید، نـام عاشوراست
همیشه شیعه شعارش پیـام عاشوراست
بـه آبـروی تمــام پیمبــران سـوگند!
که شیعـه آبـرویش از قیام عاشوراست
تمـام خلـق جهـان! بشنویـد، بشناسید
که شیعه پیـرو خـط امــام عاشوراست
هنوز آبـروی دین ز خون حنجر اوست
هنوز خنده به گلزخمهای پیکر اوست
هماره تا سخن از بلبل و گل است و بهار
حسین نیـز امـامت کنـد به لیل و نهار
****
حسین بر سر نـی مـاه عالمافروز است
حسین بــا بــدن پارهپاره پیـروز است
حسین بــاب نجـات همـه گنهکـاران
حسین بر همـه عالم بصیرتآموز است
حسین خـون سیاه سپاه شب را ریخت
حسین تا صف محشر حقیقت روز است
زمین چـو کربوبـلا و زمـان محرم اوست
خموش، آتش دوزخ به اشک "میثم" اوست
سرود ولادت امام حسین علیه السلام
مرآت ولایت ۵ – غلامرضا سازگار
گلخانـۀ قـرآن همـه آبـاد حسین است
میلاد حسین است
دلهای عزیزان خدا شاد حسین است
میلاد حسین است
****
تابیـده جمــال ازلیــت ز جمــالش
جبریـل امیـن آمـده مبهوت جمالش
قرآن محمّد شده حسن و خط و خالش
در سر همه را شور خداداد حسین است
میلاد حسین است
****
امشب یم عصمت گهر آورده؛ مبارک!
خورشیـد نبـوت قمـر آورده؛ مبارک!
صدیقـۀ کبـری پسـر آورده، مبارک!
حور و ملک و جن و بشر یاد حسین است
میلاد حسین است
****
این است حسینی که خـدا گفته ثنایش
گلبوسۀ عرش است به خاک کف پایش
جـان همه خوبان دو عالـم بـه فدایش
خرم دل جد و دل اولاد حسین است
میلاد حسین است
****
از صبح ازل رشتۀ ایمان بـه کف ماست
از مکتب اسـلام، حمایت هـدف ماست
عالم همه مبهوت جلال و شرف ماست
این منزلت از مکتب ارشاد حسین است
میلاد حسین است
****
بیدوستیاش هیزم نار است عبادت
ماییم که داریم به او عشق و ارادت
آزادگــی عــزت و ایثــار و سعادت
در سایۀ سرو قد آزاد حسین است
میلاد حسین است
سرود ولادت امام حسین علیه السلام
مرآت ولایت ۵ – غلامرضا سازگار
صبح زیبای عید خدا مبارک
میلاد سیدالشهدا مبارک
چشم خیل ملک به سوی حسین است
بسته جان جهان به موی حسین است
نگـاه محمّـد بـه روی حسیـن است
ظهـور جلـوۀ ابتدا مبـارک
میلاد سیدالشهدا مبارک
****
شد عیان بیپرده حسن لمیزلی
جلوهگـر شـد روی خالق ازلـی
دیدار جمال حسینبنعلی
به احمد، به حیدر! به زهرا مبارک
میـلاد سیدالشهـدا مبارک
****
عاشقان جمال خدا را ببینید
خورشید حسن ابتدا را ببینید
جمال مصباح الهدا را ببینید
روز عید همه شهدا مبارک
میلاد سیدالشهدا مبارک
****
راه حـق بپوییـد کـه حسین آمده
زنگ دل بشویید کـه حسین آمده
به فطرس بگویید که حسین آمده
تا دهد پر و بال تو را مبارک
میلاد سیدالشهدا مبارک
****
گلشن ولایـت خـرم از حسین است
ارکان هدایت محکم از حسین است
هستی خـدای عالـم از حسین است
عید او بر همه انبیا مبارک
میلاد سیدالشهدا مبارک
****
صلوات خدا به خُلق و خصالش
درود انبیـا بـه قـدر و جـلالش
یا محمّد بزن بوسه بر جمالش
حسینت آمده به دنیا مبارک
میلاد سیدالشهدا مبارک
شعر ولادت امام حسین علیه السلام
شاعر: دیوان حبیب چایچیان
شب میلاد سلطان جهان است
شب فیض خدای مهربان است
نگردد خسته دیگر چرخ گردون
که هر پیری ز عشق او جوان است
دل هر ذره از مهر حسینی
در این عید همایون شادمان است
زمین امشب کند بر آسمان فخر
که ماهش قبله هفت آسمان است
همای عشق و رحمت از ره طلف
قرین و همنشین خاکیان است
حسینی که نبی در حق او گفت:
شهنشاه بهشت جاودان است
بخاک تیره اکنون مینهد پا
عجب دریای لطفش بیکران است
دگر کفر است نمویدی ز رحمت
حسین امشب چو بر ما میزبان است
هوای باغ رضوان روح پرور
ز بوی طره این باغبان است
بهشت جاودان پر نغمه عشق
ز حسن این گل مینو نشان است
جهان تا هست درگاه حسینی
حریم قبله گاه عاشقان است
نشانی از جلال کبریائی
شکوه و فر این شاه جهان است
کند بر هر دو عالم پادشاهی
هر آنکس بنده این آستان است
(حسانا) خسرو خوبان ترا بس
که شیرین عشق او مانند جان است
برین ویرانه دل منگر به تحقیر
که در آن کنج مهر شه نهان است
شعر درباره مناسبت های ماه شعبان
شاعر: نادعلی کربلایی
بشارت شيعيان !شد ماه شعبان ماه پیغمبر
فزون شد بر خلایق لطف وجود خالق اکبر
زمین وآسمان وعرش اعظم نورباران شد
زانوار رخ نور دو چشم ساقی کوثر
عیان گردید در یثرب جمال عالم آرایی
که جبرئیل امین شد خادم در بار آن سرور
زلطف قادر قدرت نما از گلبن عفت
دوگل گردیده ظاهر ازبرای حیدر صفدر
یکی در سوم شعبان ، یکی در چارم شعبان
یکی چون شمس رخشان ویکی همچون مه انور
یکی فرمانده ی عالم ،وصی احمد خاتم
یکی یار ومعین وغم خور سلطان بحر وبر
یکی از فاطمه ام الائمه ، دختر طاها
یکی از حضرت ام البنین همچون دروگوهر
یکی نامش حسین ابن علی فرمانروای دین
یکی باب الحوائج ، حضرت عباس نام آور
یکی را بوسه زد ختم رسولان بر لب و دندان
یکی رامرتضی دست رسایش بادو چشم تر
برای یاری درماندگان بحرطوفان زا بسوی ساحل عزت
یکی کشتی ، یکی لنگر
دو صدر الدین، دو بدر الدین ، دو یارویاور قر آن
یکی وارث بشهرعلم وآن یک پشتیبان در
دو رخ زیبا ، دو قد طوبا ، قدم بنهاد در عالم
یکی فرمانده ی اعظم ،یکی سردار وسرلشکر
دو جانباز وبرادر ، این وزیر وآن دگر سلطان
عیان گردیدبریاری حق ازدو نکو مادر
دو روشنگر ، دو عالی فر ،
که بر آنهاخدا بخشد هزاران {کربلایی}را زرحمت در صف محشر
شعر میلاد امام حسین علیه السلام
شاعر: مجتبی خرسندی
وقتی به برگ سوم شعبان سررسید
اسم تو را نوشت خدا،غم به سر رسید
((ادعونی أستجب لکم))ازعرش خواندوبعد
از بخشش گناه خلایق خبر رسید
روح خدا دمیده به جسم ((ثواب)) شد
از هر((گناه)) ناله ی ((أین المفر)) رسید
هم نور پر فروغ مسیر هدایت و
هم ناخدای کشتی خیرِ بشر رسید
مصراع آخرین ِ مسمّط نوشته شد
دیوان عشق حال به اوج هنر رسید
شش ماه خورد ازدل کوثر شراب ناب
حالا درخت سیب نبی(صل الله علیه وآله وسلم)را ثمر رسید
چشم نبی همین که به رویش گشوده شد
در بهترین قیافه (( خدا )) در نظر رسید
از جوهر وجود خودش کاتب الرسول(صل الله علیه وآله وسلم)
((والشمس)) را نوشت و سر ((والقمر))رسید*
حتی غزل به مرحمتش چند بیت هم
از آنچه بود در نظرم بیشتر رسید
((فطرس))به لطف یک نخ قنداقه ی (( حسین(علیه السلام) ))
بعد از هزار سال دوباره به(( پر )) رسید
نام تو آمد و قلم افتاد گریه و...
بی اختیار شعر به جای دگر رسید
شعر میلاد امام حسین علیه السلام
شاعر: بهشتی
باز شعبان رسید و عید آمد
شادی و خرمی پدید آمد
کُنت کنزاَ که بود سر خفی
از پی قفل آن کلید آمد
در صف دشمنان شکست افتاد
در دل دوستان امید افتاد
جبرئیل امین به ختم رسل
وحی آورد و این نوید آمد
که خداوند بهر این مولود
به جهان از جنان دری بگشود
ماه شعبان از آن معظم شد
که در ان عهد دو دوست محکم شد
عهد و میثاق حق بروز نخست
با کرامت نصیب آدم شد
خواست حق منتی نهد به بشر
این مه اسباب ان فراهم شد
یعنی آمد نمونه یی بوجود
که توان بخش هر دو عالم شد
بالغ امره نقش خاتم او
هر دو عالم بزیر پرجم او
آنکه باشد جهان بقربانش
آسمان و زمین بفرمانش
آنکه عقل نخست روز اول
شده مبهوت و مات و حیرانش
انکه با افتخار جبرائیل
امده گاهواره جنبانش
آنکه قران که رحمت است و شفا
شده نازل تمام در شانش
آنکه بر عرش زیب و زین بود
نام نامی او حسین بود
آنکه آزادگیست مشرب او
عدل و احسان اصول مذهب او
آنکه تا حشر بر زنان بخشید
عزت و افتخاز زینب او
لامگر در تشهد و تسبیح
نشنیده است سائل از لب او
درس مردانگی و عشق و وفا
طرفه برنامه ای زمکتب او
الحُیوهُ عقیدهُ و جهاد
بجهان درس داده رادمردی داد
این صدف همتراز گوهر باد
که به یک مه چهارگوهر زاد
سومین روز آن حسین عزیز
پای از غیب در شهود نهاد
چارمین روز آن علمدارش
که بود فخر عالم ایجاد
پنجمین روز نورد یدده او
زین عباد حضرت سجاد
نیمه اش نیز گوهری تابان
حجه ابن الحسن امام زمان
باری این مه معظم است و بجاست
زانکه میلاد اولیای خداست
شادی اهل بیت در آن درج
شادی اهل بیت شادی ماست
مصطفی رازی و علی خوشنود
مجتبی شاد و شادمان زهراست
وز برای نثار مقدمشان
اندر این ماه درفشان دریاست
موسم شادی است و ماه برات
بر محمد و ال محد صلوات
شعر میلاد امام حسین علیه السلام | دانشگاه ایمان
شاعر: شاهد
نور یزدان جلوه ها در صحنه دنیا کند
و از تجلی عالمی را سینه سنا کند
روزی از رخسار احمد روزی از چهر علی
جلوه روزی از حسن آنشاه بی همات کند
سوم شعبان فروزان گردد از روی حسین
جلوه بر خلق جهان از مشرق زهرا کند
قهرمان زد قدم در عالم هستی زغیب
کز شجاعت خیره بر چشم گنبد خشرا کند
پرچم دین چون بماند از فداکاری اوست
تاقیامت پرچمش را دست حق برپا کند
ز امر حق تسلیم نامردان نشد تا در جهان
روز گوئی از کتاب زندگی الغا کند
بود چون جویای آب از چشمه آزادگی
تشنه لب جان داده تا ان چشمه را پیدا کند
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانش آموزان عالم را چنین دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد در جهان
بعد ا زآن با خون هفتادو دو تن امضا کند
هر که باشد چون حسین آزاد و دیندار و شجاع
حرف باطل را نباید از کسی اصغا کند
نقد هستی داد و هستی جهان یکجا خرید
عاشق آن باشد که چون سودا کند یکجا کند
عقل مات آمد ز دانشگاه سیار حسین
کین چنین غوغا پبا در صحنه دنیا کند
درس آزادی از آن رو ساخت توام با عمل
تا جنایت پیشگان را در جهان رسوا کند
نام دانشگاه خود ایمان و آزادی گذاشت
گیتی آنرا این زمان تسلیم دست ما کند
آن کسی را شیعه بتوان گفت کو از جان و دل
در حیات خویش ابن برنامه را اجرا کند
افزودن دیدگاه جدید